18ابناثير مىنويسد:
پس از اين، نوح به ساختن كشتى روى آورد و دعوت قومش را رها كرد؛ ولى قوم او از او دستبردار نبودند. وقتى به او مىرسيدند، او را در كار ساختن كشتى، مورد تمسخر قرار مىدادند و مىگفتند: اى نوح! بعد از نبوت، نجار شدهاى و. . . خداوند زنهاى آنها را هم عقيم كرد؛ تا فرزندى براى آنها به دنيا نياورند و كشتىاى ساخت كه طولش هشتاد ذراع و عرض آن پنجاه و بلندى آن هم سى ذراع بود و قتاده گفته كه طول آن سىصد ذراع و عرض آن پنجاه و بلندى آن سىصد ذراع بود و حسن گفته كه طول آن هزار و دويست ذراع و عرض آن، ششصد ذراع بود؛ ولى خدا بهتر مىداند و خداوند دستور داده بود كه كشتى داراى سه طبقه باشد و نوح هم آن را در سه طبقه ساخت. . . حضرت نوح پرندگان را در طبقه پايين كشتى و حيوانات وحشى را در طبقه وسط و خودش و كسانى را كه با او بودند، از فرزندان آدم در طبقه بالا جاى داد. 1
در اين هنگام، نشانۀ طوفان كه جوشيدن آب از تنور بود، ظاهر شد. آن تنور، تنورى بود كه در خانۀ حضرت نوح يا در خانۀ زن مؤمنهاى در جايى كه اكنون مسجد كوفه است، قرار داشت. . . و آسمان نيز همانند دهانۀ مشك شروع به باريدن نمود و رود فرات و چشمههاى ديگر نيز طغيان كردند و آب زمين را فرا گرفت. . . طولى نكشيد كه سراسر زمين و دشت و بيابان را آب گرفت. تنها نوح و خاندان و پيروانش بودند كه به كشتى درآمدند و از غرق شدن نجات يافتند. 2
خداوند در قرآن كريم فرموده است:
( فَأَنْجَينَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ * ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ * إِنَّ فِى ذَلِكَ لَآيةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ) 3؛ ما نوح و همراهانش را در آن انباشته، نجات داديم، و باقى را غرق كرديم. در اين كار، عبرتى است و بيشترشان ايمان نياوردند.
ابناثير از ابنعباس چنين نقل كرده است:
خداوند، چهل روز باران فرستاد؛ به طورى كه تمام حيوانات وحشى هم از باران و گل به نوح روى آوردند و در اختيار او قرار گرفتند و حضرت نوح هم طبق دستور پروردگار، آنها را به كشتى سوار كرد. پس دهم ماه رجب بود كه به كشتى