41و مسئوليتهاى آنان به طور هدفمند و هماهنگ مشخص شود، اين وظيفه مديريت را سازماندهى مىگويند. سازماندهى را مىتوان چنين تعريف كرد: «سازماندهى فرآيندى است كه طى آن تقسيم كار ميان افراد و گروههاى كارى و هماهنگى ميان آنان به منظور كسب اهداف صورت مىگيرد». 1
فراگرد سازماندهى
تشخيص فعاليتهاى لازم براى رسيدن به اهداف سازمان، به عبارتى شناسايى و جمعآورى فعاليتها و مشاغلى كه براى اجراى كليه امور سازمان مورد نياز است.
دسته بندى فعاليتها و واحد سازى، پس از شناسايى و گردآورى فعاليتها، آنها به گروههاى مختلف تقسيم، و واحدهاى منظم شغلى ايجاد مىشود. مبناى اين دسته بندى و واحدسازى بستگى به نوع سازمان و اهداف و فعاليتهاى آن دارد و عواملى مانند نوع خدمت يا محصول، موقعيت مكانى يا جغرافيايى، ارباب رجوع يا مشترى و غيره مىتوانند مبناى گروهبندى مشاغل در يك سازمان قرار گيرند.
دادن اختيار به سرپرست هر واحد. پس از آنكه واحدهاى شغلى شكل گرفت بايد ميزان اختيار يا همان حق دستوردهى و دايره تصميمگير سرپرست هر واحد و حيطه نظارت وى تعيين شود تا همه سرپرستان واحدها و زيردستان آنها در هر سطحى به راحتى و با انسجام كامل بتوانند وظايف خود را انجام دهند.
صف و ستاد
صف به واحدها و نقشهايى اطلاق مىشود كه مستقيماً جهت تحقق اهداف سازمانى فعاليت مىكنند.
ستاد، اشاره به فعاليتهايى دارد كه به واحدهاى صفى كمك مىرسانند.