30برخى ديگر «حج» را به «قصد زياد نمودن» 1 و بعضى «قصدى كه تداوم و تكرار داشته باشد» معنا نمودهاند. 2
مفهوم اصطلاحى
در اصطلاح و عرف اسلامى معناى «حج»، قصد زيارت خانه خدا و انجام مناسك حج در ايام معين است. راغب اصفهانى در اين باره مىگويد:
اصلُ الحَجِّ، القَصدُ لِلزّيارَةِ، خُصَّ فى تَعارُفِ الشَّرعِ بِقَصدِ بَيتِ اللهِ تَعالى اقامَةً لِلنُّسُكِ. 3
اصل حج، به معناى قصد زيارت است، ولى در عرفِ شرع، به قصد خانه خدا جهت برگزارى مناسك حج اختصاص يافته است.
شيخ طوسى در «مبسوط» و ابن ادريس حلى در «سرائر» در تعريف حج مىگويند:
الْحَجُّ فِى اللُّغَةِ هُوَ القَصْدُ وَ فِى الشَّريعَةِ كَذَلِكَ إلَّا أَنَّهُ اخْتُصَّ بِقَصْدِ البَيْتِ الْحَرَامِ لِأدَاءِ مَنَاسِكَ مَخْصُوصَةٍ عِنْدَهُ مُتَعَلِّقَةٍ بِزَمَانٍ مَخْصُوصٍ. 4
حج در زبان عربى به معناى قصد است و در شريعت نيز به همان معناست و به قصد خانه خدا به منظور اداى مناسك مخصوص در زمان معلوم، اختصاص دارد.
توضيح: «حج» در لغت عرب، براى مطلقِ «قصد» وضع شده است و خداى تعالى به واسطه حضرت رسول اكرم (ص) و قرآن مجيد، «حج» و «قصد بيت الله الحرام» را به كيفيت مخصوصه از بندگانش خواسته است؛ چنانكه مىفرمايد: وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً . 5