29
اهل وَبَرْ
اين دسته به تمام اعرابى اطلاق مىشود كه در بيابانها روزگار مىگذرانند و حيات معيشتى آنان صحرايى است و به سرزمينى وابستگى ندارند. اين گروه از اعراب، در خيمههايى كه از وَبَرْ يا پوست بافته مىشود، به سر مىبرند. آنان همواره براى دستيابى به چراگاههاى جديد و نيز تغذيه حيوانات خود، در حال جا به جايى از مكانى به مكان ديگر هستند.
بديهى است طبيعت خشك و بيابانهاى سوزان و كمبود آب، مراتع و نيز زندگى سخت، از آنان عناصرى جنگجو، مبارز، مقاوم، خشن و انعطاف ناپذير ساخته است.
اهل مَدَر
مَدَرىها كسانى هستند كه در شهر ساكن بودهاند. مَدَر به معناى گِل و خشت است.
چون آنان داراى خانههاى ساخته شده از گِل و خشت بودهاند. بديهى است زندگى شهرنشينى و ماندن در يك مكان، آنان را داراى زندگى و خصوصياتى متفاوت از باديهنشينان كرده وبه تبع آن، تا حدى ازنعمت سواد، فرهنگ و تمدّن برخوردار شدهاند.
دين در شبه جزيره
پيش از ظهور اسلام، در هر يك از اكناف و گوشههاى شبه جزيره، نوعى پرستش و دين خاص رواج داشت. انواع پرستش و يا اديان نسبتاً مطرح، از ابتدا تا مقارن ظهور اسلام عبارت بودند از:
1 . پرستش ارواح و مظاهر طبيعت
در اين منطقه، نمادهاى طبيعت و ارواح، پرستش مىشدند. ستاره پرستى، آفتاب پرستى، پرستش ماه و زهره در ميان اعراب جنوبى مرسوم بوده است.
اعتقاد به روح، جن، فرشته و غول از مظاهر پرستش ارواح و اجسام در ميان آنان