27باديةالشام را شامل مىشده است. رودخانه فرات مرز شرقى آن و عربستان سعيد مرز جنوبى آن بوده و در سمت شمال غربى و غرب، به عربستان سنگى متصل مىشده است. 1 دولتهاى غساسنه و لَخَميان در اين مناطق حكومت مىكردند كه هنگام ظهور اسلام و انجام فتوحات در شمال شبه جزيره، منقرض و بسيارى از مردم آن به اسلام گرويدند.
عرب و اقسام آن
اصطلاح «عرب» در اصل به معناى «بدوى» و صحرانشين بوده است؛ زيرا «عُربَه» در عبرى به معناى صحرا است و عرب به معناى صحرانشين است. 2 در كتيبههاى شلمنصر سوم و ديگر كتيبههايى كه در جنوب و يا شمال شبه جزيره كشف شده، لفظ عرب به صحرانشينان يا بدويان - نه شهرنشينان - اطلاق شده است. در قرآن كريم نيز چندين بار لفظ عرب يا اعراب آمده است؛ از جمله:
...قٰالَتِ الْأَعْرٰابُ آمَنّٰا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا... 3؛
اَلْأَعْرٰابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفٰاقاً.... 4
در اينجا منظور از اعراب، باديهنشينان هستند نه مردم ساكن شهرها و اين كه «تَعَّرُب بعد الهجرة» منع شده؛ يعنى اعرابى شدن و صحرانشين شدن پس از هجرت و پذيرش اسلام، موجب كفر و خروج از دين است و اما در مورد آيۀ إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا... بايد گفت: قرآن به لهجۀ عرب؛ يعنى ساكنان شهرها و بهويژه قريش نازل شده است. شايان گفتن است بعضى به سبب انتساب به «يعرب بن قحطان» آنان را عرب خواندهاند.