232و نجف و كاظمين و سامرا پيوسته به وسيله تلگراف يكديگر را از آخرين اخبار جنگ آگاه مىكردند. محافلى در اين شهرها برگزار شده و مردم را براى مشاركت در اين جهاد تشويق مىكردند و تعدادى از مراجع، خود در ميدان نبرد حاضر شده بودند. 1شيخ محمدتقى شيرازى نيز فرزندش «محمدرضا» را به صفوف انقلابيون ملحق نموده و به كاظمين مىفرستد.
مجاهدين در سه جبهه مىجنگيدند و در هر يك، يكى از مراجع فرماندهى مىكرد. 2در يكى از اين ميادين در طى سه روز، نزديك به سه هزار شهيد تقديم قيام شد. داوطلب حضور در جبهه آنقدر زياد بود كه كمبود سلاح باعث شد تا عدّهاى از مجاهدان همچنان در ليست انتظار بمانند و فرصت حضور در اين نبرد را نيابند. برخى از شيوخ عشاير هر چه داشتند فروختند تا سلاح بخرند و به انقلابيّون برسانند. سيّد محمّد سعيد حبوبى از اموال شخصىاش براى مجاهدين هزينه مىكرد.
در جريان آمد و شد انقلابيّون، حوادثى هم پيش مىآمد. برخى به نهر افتادند و غرق شدند؛ برخى در راه ماندند و از گرسنگى و تشنگى جان دادند. شيخالشريعه اصفهانى به آب افتاد و سيّد راضى، فرزند سيد محمّد حيدرى او را از مرگ قطعى نجات داد. به همين دليل شيخ الشّريعه به او لقب «مُحى الشّريعه» را اعطا نمود.
انگليس در سال 1915 بصره و در 1917 بغداد را به تصرّف كامل خويش درآورد. موفقيّتهايى كه انقلابيّون به دست مىآوردند، به راحتى از دست مىرفت. فرسايشى شدن جنگ، نتيجه كارشكنىهايى بود كه برخى مرتكب مىشدند؛ مانند نامهاى كه شهردار كاظمين به همراه تنى چند از كَسبه در دفاع از انگليس نوشتند و آدرس چند فرمانده را براى ايشان فرستادند؛ ، به گونهاى كه به دستگيرى ايشان منجر شد.
برخى از مردم منتظر رسيدن نوبت براى حضور در جبهه نشدند و به جاى سلاح، از سنگ و چوب در نبردها استفاده مىكردند و شعارشان «الدّين يا محمّد» بود. تعدادى از ايشان دستگير و تعداد بيشترى كشته شدند.
پس از رحلت آيتالله سيّد محمد كاظم يزدى، ميرزا محمّدتقى شيرازى مرجعيّت شيعيان را بر عهده گرفت. او چند اطلاعيّه منتشر كرد و مردم را به ادامه تظاهرات عليه انگليس تشويق نمود و در اين بيانيّه، فلسفه قيام عليه انگليس را تبيين نمود: «غير مسلمان نمىتواند