33استاد شهيد مطهرى نيز در پاسخ اين ايراد مىگويد:
«همانطورى كه اعتقاد به مغفرت خدا موجب تجرى نمىگردد و تنها ايجاد اميدوارى مىكند همينطور اعتقاد به شفاعت هم موجب تشويق گناه نمىباشد. توجه به اين نكته كه شرط شمول مغفرت و شفاعت مشيت خدا و رضاى اوست روشن مىكند كه اثر اين اعتقاد تا اين اندازه است كه دلها را از يأس و نوميدى نجات مىدهد و همواره بين خوف و رجا نگه مىدارد». 1
«هرگاه اعتقاد به شفاعت مايه جرأت گردد پس اعتقاد به پذيرفته شدن توبه افراد گنهكار و نيز اعتقاد به آنكه خداوند توبه گنهكاران را مىپذيرد بايد مايه جرأت گناهكاران گردد در حالى كه در ميان تمام ملل جهان مسئلهاى به نام توبه و پشيمانى گروه عاصى وجود دارد و در شرايط خاصى ندامت آنها پذيرفته مىشود». 2
اشكال پنجم
هيچگونه دليلى بر شفاعت از عقل و نقل نداريم، زيرا نهايت چيزى كه به حكم عقل مىتوان آن را اثبات كرد امكان شفاعت است نه وقوع آن؛ تازه آن هم قابل انكار است و از ادله نقلى، قرآن دلالتى بر وقوع آن ندارد، زيرا در برخى از آيات شفاعت به كلى نفى شده مانند لاٰ بَيْعٌ فِيهِ وَ لاٰ خُلَّةٌ وَ لاٰ شَفٰاعَةٌ 3 و در پارهاى منفعت آن نفى گرديده مانند: فَمٰا تَنْفَعُهُمْ شَفٰاعَةُ الشّٰافِعِينَ . 4
پاسخ
«آياتى كه بهطور كلى نفى شفاعت مىكنند منظور از آنها نفى شفاعت بدون اذن و رضاى خداست و آياتى كه منفعت شفاعت را نفى مىكنند، آيات داله بر