21«جان آر. هينلز» در كتاب «فرهنگ اديان جهان» در تبيين واژه «زيارت» مىنويسد:
زيارت، سفرى است برخوردار از معنا و اهميت براى شخصى كه به آن سفر همت مىگمارد؛ خواه از حيث عرف عام، خواه در ظاهرى دنياورز - مثلاً در ديدار از آرامگاههاى قهرمانان يا هنرمندان و آهنگسازان مشهور چنانكه عدهاى استدلال مىكنند كه گردشگرى عصر جديد، صورت ديگرى از زيارت است - و خواه در بافت دينى دقيقتر آن.
زيارت در مورد اخير، سفرى است عبادى در حوزه جغرافيايى، از محيط مسكونى خود شخص گرفته تا يك مكان مهم دينى كه بنابر يك يا چند هدف از هدفهاى گوناگون دينى صورت مىپذيرد. برخى از چنين هدفهايى عبارتاند از انجام وظيفه دينى، اجراى اعمال عبادى، اقرار به ايمان، توبه كردن، دادن كفاره براى گناهانى كه شخص مرتكب شده است، خودپژوهى، جستوجوى معجزه، برآمدن در پى درمان يا مشاوره، و اقدام به عملى در جهت نوسازى معنوى. زيارت واژهاى است كه در مورد سيروسفر درونى روح يا روان فردى كه در جستوجوى مقصد غايى آرمانهاى دينى خويشتن است نيز به كار برده مىشود؛ چنانكه در كتاب «كلاسيك سير زائر» اثر «جان بانيان» به اين معنا به كار رفته است. بههرحال سفر جسمانى يكى از ويژگىهاى چشمگير بسيارى از دينهايى است كه از مراكز پرجاذبه برخوردارند. تعدادى از مراكزى كه با سنتهاى جهانى آميختهاند، عبارتاند از اورشليم (يهودى، مسيحى)، مكه (اسلامى)، سانتياگو دِكومپوستلا (مسيحى)، سارنات (بودايى) و لورد (مسيحى) كه اخيراً جنبه بينالمللى يافته است... .
در بيشتر دينها زيارت فعاليتى است اختيارى كه به منظور افزودن ثوابى به ثوابهاى معمول صورت مىگيرد... انتخاب محل زيارت به چندين انگيزه گوناگون وابسته است. گاه محلى با زندگى يكى از بنيادگذاران دين ارتباط