32 قيد چگونه قادر بر شناخت مطلق است؟ اما بىترديد مقتضاى رب، وجود مربوب است و اين اسم نيز تقييد دارد. به اين ترتيب، مخلوق مىتواند پروردگار خويش را بشناسد. ازاينرو خداوند به انسان فرمان داده است كه بداند معبودى جز او نيست. اين فرمان از جهت الوهيت اوست؛ زيرا وجود اله نيز [همچون ربّ] مقتضى وجود پرستنده مىباشد؛ وگرنه ذات حق از اين اضافه و تقييد بىنياز است و مقيّد نمىشود.
بنابراين، توجه به علل و اسباب و پذيرش اثر آن، بهترين دليل و نشانه براى شناخت پروردگار است كه مسبّب اسباب مىباشد. هركس اين اسباب را كنار بگذارد، كار نادرستى كرده است. بلكه شايسته است به سبب اول توجه كند كه همان پديدآورنده اين اسباب است.
هركس به مطالب پيش آگاهى ندارد، نمىداند چگونه طريق معرفت پروردگارش را با ادب الهى بپيمايد و سالك اين راه باشد؛ چراكه كنارگذارنده اين اسباب، به خداوند بىادبى كرده است. كسى كه اسباب گماشتهشده الهى را كنار گذارد، رعايت ادب ننموده و با اين كار، پديدآورنده اسباب را تكذيب كرده است.
ملاحظه كنيد كسى كه اسباب را ناديده مىگيرد و قائل به ترك آن است، چه اندازه جاهل است. كسى كه امور مقرّر شده الهى را به كنارى نهد، نه تنها بنده او نيست، بلكه با او در ستيزهجويى است. چنين شخصى جاهل است، نه عالم.
اى دوست! تو را پند مىدهم كه مبادا از جاهلانِ غافل باشى. زمانى