346به مقصد مىرسد امّا چاره چيست. . . كاظمين فعلى بسيار به بغداد سابق شباهت دارد. كاظمين در فاصله انقراض سلسله عباسيان تا اشغال بغداد توسط انگليس بر شكل و شمايل قديمىاش باقى مانده است. كوچههايش تنگ و بعضاً نيازمند به نظافت و خانههاى قديمى رديف كنار هم و بازارى كه داراى آثار باستانى است، ولى در نگهدارى آن كوتاهى مىشود. . . زائران را مىبينى كه در اين كوچههاى باريك پشت سر هم به قطار مىروند و دعا مىخوانند. در ميانشان كهنسالان هم حضور دارند. عجيب اين است كه يك غربى خود را در چنين مكانى غريب نمىداند، در حالى كه از زائران و شيعيان هم روى خوشى نمىبينند. گويا شيعيان وقتى از درب حرم وارد مىشوند، به خود مىبالند كه امامشان حتى از ميان غيرمسلمانان هم مريد دارد و همه محو جمال و شكوه اين بارگاه شدهاند.
فريا اِستارك در كاظمين
فريا اِستارك در كاظمين
ترتيبى داده شد كه معروفترين جهانگرد زن انگليسى «فريا استارك» بازديدى از كاظمين داشته باشد. ورود مخفيانه او به حرم، داستانى عجيب دارد. وى پس از اين سفر كتابى نوشت به نام «تصاويرى از بغداد» 1و در اين كتاب فصلى مخصوص به كاظمين قرار داد با عنوان «زيارتى از حرم كاظمين» . او در مقدمه اين فصل مىنويسد:
اولين بارى كه به كاظمين رفتم، به طورى رسمى در قيافه يك جهانگرد و به همراه چند پليس عراقى بودم و نتوانستم آنطور كه بايد استفاده كنم و تصوير كاملى از شهر را در ذهن جاى دهم؛ چون مردم به خاطر ترس يا تنفّر از اطراف ما پراكنده و دور مىشدند.
خانم اِستارك اين بار به يكى از دوستانش به نام «نورى» مىگويد كه دوست دارد حرم كاظمين را به گونهاى زيارت كند كه نگاهها به سويش جلب نشود. او به نورى پيشنهاد كرده بود چون غير مسلمانان اجازه ورود به حرم را ندارند، پس بهتر است شب اين كار را انجام دهند؛ چرا كه در ماه رمضان درهاى حرم تا پاسى از شب باز است. نورى دوستى شيعه در كاظمين داشت و او حاضر مىشود به هر گونه كه شد «فريا اِستارك» را به داخل حرم ببرد.
در عصر يكى از روزها نورى چند تكه لباس مشكى حاضر مىكند كه در ميان آنها عباى عربى زنانه و يك پوشيه (روبند مشكى) بود كه لباس زنان بغدادى است. اِستارك