336حركت كرديم و سپس مسير منحنى رودخانه را به سمت بالا پيموديم كه از آنجا منظره بغداد به زيبايى نمايان بود. پس از نيم ساعت پيادهروى به نخلستانى در ساحل غربى دجله رسيديم و در مسير با افراد بسيارى از عَرَب و فارس و هندى روبهرو شديم كه بيشترشان سوار بر مركب به سمت كاظمين مىرفتند. مركبهايى از برترين نژاد اصيل در جزيرة العرب. پس از گذشتن از نخلستان از فاصله دور دو گنبد طلايى حرم كاظمين پديدار شد و پس از حدود نيم ساعت به اولين خانههاى كاظمين رسيديم.
كاظمين شهر كوچكى است با ساختارى زيبا. بازارى دارد كه همه چيز در آن پيدا مىشود و شيعيان آن بسيار جدّى و متعصّبند و صرفاً به اين دليل كه به حرم نزديك شده بودم، بسيار سرزنش و داد و بيداد شنيدم. حرم در محاصره ديوار بلندى قرار گرفته و به درهاى حرم قفل و زنجيرهايى بسته شده كه مردم هنگام ورود و خروج آن را مىبوسند. تا جايى كه اجازه داشتم، از بيرون به داخل حرم نگاه كنم، فهميدم كه پايههاى گلدستههاى چهارگانه حرم تزئين گرديده؛ همچنين حجرههايى براى طلاب و اساتيد و محلهايى براى درس در نظر گرفته شده است. مىگويند داخل حرم بسيار زيبا و ديدنى است؛ ولى اگر اصرار بيش از حدّ براى ورود به حرم داشته باشم، به قيمت جانم تمام مىشود.
ژان ديولافوا در كاظمين
ژان ديولافوا در كاظمين
اين جهانگرد زن فرانسوى به همراه همسرش «مارسل ديولافوا» كه مهندس راه و ساختمان و كارشناس آثار باستانى بود، پس از بازگشت از ايران در سال 1881م به عتبات عاليات سفر كردند كه سفرنامهاى 1ارزشمند درباره كاظمين حاصل اين سفر بود. ديولافوا و همسرش براى رفتن به كاظمين از «تراموا» استفاده كردند. او در اين باره مىنويسد:
امروز سوار تراموا شديم تا به كاظمين برويم؛ آن هم در مدّت ربع ساعت يا بيست دقيقه نهايتاً. تراموا هنوز نصف راه را نرفته بود كه ايستاد. به ما گفتند كه بايد پياده شويم. وقتى علّت را پرسيديم، گفتند: مسير در اين قسمت از جاده دستانداز فراوان دارد. اگر تراموا با جمعيت سوار بر آن به حركت خود ادامه دهد، واژگون خواهد شد. به همين خاطر چند مرد قوىهيكل از قبل آنجا ايستاده بودند تا وقتى تراموا به آنجا رسيد، آن را هُل بدهند و به طرف ديگر