24سرزمين عدن، حد دوم سمرقند، حد سوم آفريقا و حد چهارمش خزر و ارمنستان است.» وقتى امام حدود را توضيح مىداد، چهره هارون تيرهتر و سياهتر مىشد. چون فرمايش امام پايان يافت، هارون گفت: «پس در اين صورت براى ما چيزى نمىماند! آن وقت تو بايد در جاى ما بنشينى.» بنا بر نوشتههاى مورخان، از همين زمان بود كه هارون تصميم جدى گرفت تا آن حضرت را به قتل رساند. 1
امام كاظم (ع) با اين برخورد صريح و شفاف، در واقع به هارون و ديگران فهماند كه ماجراى فدك، يك امر شخصى و خانوادگى نيست؛ بلكه غصب فدك، سمبل تصرف عدوانى حق حاكميت امامان معصوم و اهل بيت (عليهما السلام) در اداره امور مسلمين و جامعه اسلامى است؛ كارى كه به دست بنىاميه و بنىعباس انجام گرفته و بايد آن را پس بدهند.
مردمسالارى دينى
مردمسالارى دينى
امام كاظم (ع) به عنوان امام بر حق مردم از جانب خداوند، در تلاش بود تا مردم را به رشد و آگاهى لازم و كافى رهنمون سازد تا آنها با علم و آگاهى و با علاقه و اختيار كامل امامت و رهبرى ايشان را بپذيرند كه امروزه از آن به «مردمسالارى دينى» تعبير كردهاند.
البته بايد توجه داشت كه مردمسالارى دينى هم در حقيقت به خدامحورى بازمىگردد؛ يعنى اگرچه مردم در انتخاب خود آزاد و مختارند، اما اگر راهى جز اسلام را برگزينند، به نوعى دچار شرك خواهند شد. در واقع بنيانگذار مردمسالارى دينى هم خود پيامبر و پس از ايشان امام على (ع) است. امام كاظم (ع) نيز از سيره عملى اجداد خويش پيروى مىكرد. پيش از اسلام، حكومتهاى جاهلى و پادشاهى و سلطنتى، هيچ ارزش و اعتنايى براى آراى مردم قائل نبودند. وقتى اسلام ظهور كرد، براى اولين بار مشورت با مردم و بيعت و رضايت آنان را ارج نهاد و به رسميت شناخت. در ماجراى غدير، وقتى پيامبر (ص) امام على (ع) را به جانشينى خويش برگزيدند، بلافاصله بيعت مردم را خواستار شد و حاضران كه اكثراً از سران اقوام، قبايل بودند، پيش آمدند و با اختيار كامل به اين انتصاب رضايت دادند و جانشينى را به امام على (ع) تبريك گفتند.
پس از رحلت پيامبر (ص) با اين كه اميرالمؤمنين (ع) را 25 سال خانهنشين كردند، اما آن حضرت هرگز خود را بر مردم تحميل نكرد؛ اگرچه در واقع امام و رهبر آنها بود. پس