20از منابع تاريخى مىتوان دريافت كه موضعگيرىهاى امام كاظم (ع) چنان صريح و كوبنده بود كه خلفاى عباسى بيش از ده بار براى بازجويى، آن حضرت را به دار الاماره احضار كردند. حتى در موردى چنان عرصه بر مهدى عباسى تنگ مىگردد كه او به فردى به نام «حميد بن قحطبه» مأموريت مىدهد تا فردا امام را به قتل برساند؛ اما همان شب، خليفه در عالم رؤيا امام على (ع) را ديد كه او را تهديد كرد و از عواقب آن كاربر حذر داشت. خليفه نيز از ترس، دستور را پس گرفت. 1
هارون خليفه عباسى وقتى از گرايش قابل توجه مردم به امام كاظم (ع) باخبر شد و به او خبر دادند كه مردم وجوه شرعى و ماليات سالانه خويش را مخفيانه براى آن حضرت مىفرستند، هراسيده و بىدرنگ حضرت را به دارالاماره فرا مىخواند و خطاب به امام مىگويد: آيا اين تو هستى كه مردم در پشت پرده با تو ميثاق مىبندند و حاكميت تو را مىپذيرند؟ ! امام كاظم (ع) شجاعانه در برابر هارون مىايستد و مىفرمايد: «تو فقط در ظاهر و بر جسم مردم حكومت مىكنى، اما من در اعماق وجود و دل و جان آنان جاى دارم» . 2
هارون پيوسته براى حضرت مزاحمت ايجاد مىكرد و ايشان را گاه به بغداد و گاه به بصره تبعيد مىكرد و گاه زندانى مىنمود؛ چنانكه روزى در سال 170 هجرى كه در حرم پيامبر (ص) بود، در حضور مردم براى توجيه كارش خطاب به پيامبر (ص) كرد و گفت: «اى پيامبر خدا! به خاطر تصميمى كه در مورد موسى بن جعفر (ع) گرفتم، از تو پوزش مىخواهم! در نظر دارم او را زندانى كنم؛ چون او مردم را به خود دعوت مىكند و با اين كار ميان امت تو اختلاف انداخته و من مىترسم فتنهاى شود و خون بىگناهى ريخته گردد!» . 3
همان شب به فضل بن ربيع دستور داد تا به خانه امام كاظم (ع) برود. وقتى فضل وارد شد، امام در محراب مشغول عبادت بود، اما ايشان را در همان حال دستگير كرده و به زندان هارون آورد.
افشاگرى در برابر مردمفريبى و رياكارى خلفا
افشاگرى در برابر مردمفريبى و رياكارى خلفا
خلفاى بنىعباس با شعار خويشاوندى با پيامبر (ص) عليه بنىاميه قيام كردند و با توسل به اين رياكارى، مردم را فريب داده و بر حمايت خود بسيج كردند و سرانجام به قدرت رسيدند. آنان جسارت را به جايى رساندند كه امامان معصوم (عليهما السلام) را فرزندان پيامبر نمىدانستند، اما در