16سليمان بن جعفر (عموى هارون الرشيد كه قبلا هم پست
هايى در حكومت عباسيان داشت) در قصر خود و در ايوان نشسته و به رود دجله مىنگريست كه اين صحنه را ديد. پرسيد: چه خبر است؟ گفتند: سندى بن شاهك گفته است كه چنين اعلام كنند. به پسران و غلامانش دستور داد تا از پل بگذرند و در غرب دجله جنازه امام را تحويل بگيرند و اگر ندادند، به زور و جنگ هم كه شده، جنازه را بگيرند. پس از اندكى مجادله، جنازه را گرفتند و بر سر چهارراهى قرار دادند و به مردم اعلام كردند. مردم هم جمع شدند و كفنى گرانقيمت تهيه شد و تشييع جنازه باشكوهى انجام گرفت و پيكر مطهر امام را به سوى مقابر قريش بردند و به خاك سپردند؛ همانجا كه اكنون مدفن مطهر آن امام است. 1
شايد اين كار، براى كاستن از عوارض و پيامدهاى اين حركت توهينآميز نسبت به امام شيعيان و رفع بدبينى مردم نسبت به دولت بنىعباس بوده است؛ بهويژه كه در آن دوران، در گوشه و كنار، گاهى قيامها و شورشهايى عليه حكومت انجام مىگرفت.