157افراد، نهايت تقيه را به كار برد و بسيار مدبرانه عمل كرد تا بتواند از شئونات شيعيان، منزلت علويان و فرهنگ اهلبيت (عليهما السلام) و كانونهاى مقدس و زيارتى عراق صيانت كند، ولى سرانجام خفاشان شبپرست نتوانستند اين درخشندگى را تحمل كنند و سعايت كنندگان، حسودان و جاهطلبان كه چون مارهاى سمى و كژدمهاى زهرآگين در اطرافش مىخزيدند، سرنوشت تلخى را براى مؤيدالدين قمى رقم زدند و همين سمپاشى باعث شد كه ابوجعفر منصور (مستنصر بالله) بر وى خشمگين شود و مؤيدالدين را به اتهام دروغين ارتباط با خوارزمشاهيان، در سال 629 هجرى از مقام وزارت عزل كرد و در هفتم شوال المكرم همين سال او را به همراه برادرش حسين، فرزندش فخرالدين احمد و برخى اصحاب دستگير و در دارالخلافه زندانى كرد. فرزندش پيش از وى به طرز مشكوكى در زندان كشته شد. او هم پس از مرگ فرزند، دچار كسالت گرديد و سرانجام در خانه دختر خود درگذشت و پيكرش در جوار بارگاه كاظمين دفن گرديد؛ رحمت و بهشت خداوند بر او باد. 1