106ترجمه شده است. مقالۀ دوم در تدبير منزل و مقالۀ سوم در سياست مُدُن نگارش يافته است كه خواجه آنرا به سفارش فرد ديگرى نوشته است؛ مانند برخى كتابهاى ديگرش و صرفاً آنرا گردآورى و گزارش كرده است. بدين سبب گاه گفتار بيگانه و مخالف با انديشه و سيرۀ وى نيز در آن ديده مىشود كه آنرا نقد نكرده و نوشته است:
پيش از خوض در مطلوب مىگوييم: آنچه در اين كتاب تحرير مىافتد، از جوامع حكمت عملى بر سبيل نقل و حكايت و طريق اخبار و روايت، از حكماى متقدم و متأخر بازگفته مىآيد؛ بىآنكه در تحقيق حق و ابطال باطل شروعى رود يا به اعتبار معتقد ترجيح رأيى و تزييف مذهبى خوض كرده شود» . 1
پس اين كتاب در مجموع بر روش گزينشى و گزارشى نوشته شده، نه به گونهاى استدلالى و كامل كه به همۀ بحثها و حقايق اخلاقى بپردازد. موضوع محورى مباحث خواجه در اخلاق ناصرى، بحث عدالت است.
ناگفته نماند كه حكمت وارداتى از يونان پس از ترجمه، مانند كودكى بود كه در دامن اسلام و حكماى اسلامى رشد يافت كه خود ماجراى شيرين و دلنشين و در عين حال پر فراز و نشيبى دارد. حتى در «اخلاق فلسفى» كه فيلسوفان اسلامى از آثار حكماى يونان تأثير گرفته بودند، مقلّد صرف نبودند؛ بلكه ابتكارات و نوآورىهايى داشتند و با فرهنگ و آموزههاى اسلامى، به آن توسعه و تعميق بخشيده و بازسازى كردهاند و در عين انتخاب اصول و روش فلاسفۀ يونان، محتواى وحيانى به آنها بخشيده و از آموزههاى اسلامى بهرههاى وافى جستهاند.
اخلاق عرفانى
اخلاق عرفانى
«اخلاق عرفانى» اخلاقى است كه بر اساس سلوك عارفانه، صراط سلوك معنوى، طى طريق و منازل سلوكى و بر محور پيراستن دل از آلودگىها و آراستن آن به زيور «محاسن اخلاقى» از راه رياضت و مجاهدت بنيان نهاده شده است. در اين مسير، حركت قلبى، درونى و مجاهدت و عمل ضرورى است و تنها به حركت فكرى و عقلى بسنده نشده است؛ بلكه فراتر از عقل و سلوك عقلى، با تزكيه و سلوك باطنى و درونى براى ديدار «جمال يار» آينۀ وجود خويشتن را مىسازد و خط سير موجودات را به دو مسير حركتى «قوس نزول» و «قوس صعود» تبيين مىكنند و عارفان، حركت در قوس نزول را «سوقى» و از برون و حركت در