35و برائت از افكار و سردمداران آن را از وظايف خود در مواقف كريمه بدانند تا حج آنها، حج ابراهيمى [ابوالانبيا] و حج محمد(ص) باشد... . 1
7. معنا و مقصود حج
نگاهى عميق و همهجانبه به آيات و روايات، به خوبى ثابت مىكند كه حج را ظاهرى است و باطنى؛ آنچه را مردم در ظاهر مىبينند با حقيقت حج فاصله بسيار دارد، حال آنكه خداوند طالب حقيقت حج است. خداوند، حجى را مىخواهد كه مبرور باشد و با بازگشت حاجى به موطن خويش، تحولى اساسى در روحش پديد آيد؛ حجى كه مناسك آن، مناسك زندگى صحيح اسلامى باشد و حاجى پس از بازگشت، به غير خدا لبيك نگويد و گرد غير خدا نگردد؛ خداوند حجى را مىطلبد كه حاجى در آن با شيطان بستيزد و هرآنچه از دنيا نزدش عزيز است، در راه خدا قربانى كند و جز خدا چيزى را نبيند و نخواهد.
چه زيبا حج واقعى در كلام عرفانى عارف معاصر توصيف شده است، آنجا كه مىنويسد:
الهى! خانه كجا و صاحب خانه كجا؟ طائف آن كجا و عارف اين كجا؟ آن سفر جسمانى است و اين روحانى؛ آن براى دولتمند است و اين براى درويش؛ آن اهل و عيال را وداع كند و اين ما سوا را؛ آن ترك مال كند و اين ترك جان؛ سفر آن در ماه مخصوص است و اين راه همه ماه؛ و آن را يك بار است و اين را همه عمر؛ آن سفر آفاق كند و اين سفرالنفس، راه آن را پايان است و اين را نهايت نبود؛ آن مىرود كه