61درجاى ديگر جمع انسانى را قافله بشرى مىداند و براى آن وظيفههايى مشخص مىكند:
در زاويهاى ديگر در نگاه كلان، همين انسانى كه مخاطب به خطاب فردى است، خليفه خدا در زمين معرفى شده؛ يك وظيفه ديگرى به او واگذار شده و آن عبارت است از وظيفه مديريت دنيا... در اين نگاه كلان مخاطب كيست؟ مخاطب، همه افرادند... يكايك افراد جامعه بشرى در همين نگاه كلان، مخاطباند؛ يعنى وظيفه و مسئوليت دارند. ايجاد عدالت، ايجاد حكومت حق، ايجاد روابط انسانى، ايجاد دنياى آباد، دنياى آزاد، برعهده افراد انسان است... . 1
بنابراين مشاهده مىكنيم كه در انديشه ايشان، هدف غايى خلقت انسانى در چهار سطح پىگيرى مىشود؛ در سطح فردى، در سطح ملت، در سطح امت و در سطح بشريت. تكاليف انسانى نيز در برخورد با اين چهار سطح معناى خود را بازمىيابد؛ زيرا انسان در برخورد با هر يك از سطوح مزبور، حقوق و البته مسئوليتهايى دارد. اگر هدف در خلقت، تعالى عالم وجود و در رأس آن، تعالى انسان، افضل و اشرف موجودات، است، تحقق اين هدف در تمام سطوح مزبور بايد قابل پىگيرى باشد. بنابراين انسان در برابر خود، ملت، امت و بشريت، مسئوليت دارد تا با تلاش تعالى انسانى را تحقق بخشد.
با توجه به چنين نگرشى نسبت به عالم وجود و انسان است كه معناى حقيقى مفاهيم اساسى چنين انديشهاى، روشن مىشود. با قرار دادنِ مفاهيمى چون قدرت، حكومت، سياست، حج، فرهنگ، اقتصاد، دفاع و مانند اينها در زمينه فكرى آيتالله خامنهاى، معناى مقصود را بهطور صحيح مىتوان درك كرد. زمينهاى كه بر دو پايه جهان عقايد ذهنى و جهان عقايد تجربى، استوار است. 2