38 در اين هنگام بشير انصارى دست خود را جلو آورد و زودتر از او با ابوبكر بيعت كرد. حباببنمنذر فرياد زد: «اى بشير! چه چيز باعث شد تا با ما مخالفت كنى؟ آيا به پسر عمويت حسادت ورزيدى؟ وى پاسخ داد: «نه به خدا سوگند، من نمىخواهم با حقّى كه اين قوم دارند مخالفت كنم». 1
4. آخرين انتخاب
سرانجام، سخنان برخى از مهاجرين، بيعت كسانى چون بشيربنسعد با ابوبكر و نيز اصرار گروه ديگرى از خزرجيان براى بيعت با سعدبنعباده، سبب شد تا اوسيان با ابوبكر بيعت كنند. آنها گفتند: «اگر سعد به خلافت برسد، هرگز سهمى ازآن را به ما نخواهد داد»؛ امّا حباببنمنذر كه همچنان انصار را از بيعت با ابوبكر نهى مىكرد، ناگهان دست به شمشير برد؛ ولى مردم بر سر او ريختند و شمشيرش را گرفتند. سپس او درحالىكه با دستار خود به صورت انصار مىزد و آنان را سرزنش مىكرد، گفت:
به خدا سوگند مىبينم كه فرزندان شما بر در خانۀ فرزندان اين قوم ايستاده و دست خود را براى گدايى به سوى آنها دراز مىكنند؛ ولى حتّى آب هم به آنان داده نمىشود. آنها ذلّت را براى ما به ارمغان خواهند آورد. 2
ابوبكر پرسيد: «اى حباب! تو از ما مىترسى؟» حباب پاسخ داد: «ما قصد نداريم با قريش رقابت كنيم؛ امّا از اين مىترسيم كه پس از شما كسانى به حكومت برسند كه فرزندان، پدران و برادرانشان به دست ما كشته شدهاند». 3