104
احرام چون بستى به كوى عشق ايزد
لبّيك گفتى دعوت آن يار سرمد
گشتى چو محو جلوه آن حُسن بىحد
ديدى درون كعبۀ دل نور سبحان
... گفتار كوته، حج مشتاقان همين است
آداب و حكم كعبه جانان همين است 1
1. حقيقت لبّيك
«ذكر لبيك مشتمل بر چند كلمه است كه در حقيقت جملگى به «توحيد» اشاره دارند؛ چرا كه «توحيد» بنياد اسلام است. از ميان همه صفات الهى كه به توحيد نظر مىكنند، چند مورد انتخاب شده تا در اين ذكر بيان گردد. ابتدا بايد اعلام فرمانبردارى از خداوند شود: لبيك. پس از آن « حمد» كه اگر فهميدى كه در حقيقت همۀ حمدهايى كه درباره ديگران مىشود، حمد اوست، از بند عبوديت و بندگى ديگران رستهاى. ديگر آنكه بدانى«نعمت» تنها از اوست، و «مُلك» ويژه اوست. چنين معرفتى، اساس توحيد است. براى تكميل اين سه نيز بايد بپذيرى كه او بىشريك است؛ نه براى حمد او، نه در نعمترسانى او، نه در مالكيت او، شريك و همتايى وجود ندارد. اينجاست كه با طلوع توحيد، زيباترين و متعالىترين پيمانها با خداوند، بسته مىشود و با اين پيمان، همه پيمانهاى پيشين گسسته مىشود و اگر پيمانهايى باقى مىماند، همگى در قالب و قلمرو اين پيمان الهى است.
لبيك، دنيايى از عزّت، شرف، فخر، آزادگى، هويت انسانى و پيوند با ابديت و احديت را در خود نهان دارد. آنكه به ژرفاى اين لبيك رسيد، هم نعمت را از خدا مىداند، هم تنها او را حمد مىكند». 2
حكايت
يكى از بزرگان در موسم حج، كيسهاى پول به غلام خود داد و گفت: برو در قافله