35
5. شكيبايى بر بلا
«صابرة على نزول بلائك»
دنيا با بلاها درهم آميخته است. از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است كه فرمودند:
«البلاء للولاء ثمّ للاوصياء ثمّ للامثل فلأمثل» 1؛ يعنى بلاهاى دنيا، اوّل متوجّه پيغمبران است كه بهترين خلق هستند، و بعد از ايشان به اوصياى ايشان، و بعد از اوصيا، براى شيعيان و دوستداران ايشان است؛ به نسبت ضعف و قوّت ايمان كه هر كه تشبّهش به ايشان بيشتر است و ايمانش كاملتر، آزار و زحمتش در دنيا بيشتر است. بلاها آزمونهاى الهىاند كه مؤمنان و اولياى الهى در آنها چون طلايى كه در كوره زرگرى گداخته وآزموده مىشود, آزموده و پخته و كامل مىشوند:
«البلاء للولاء كاللّهب في الذّهب» .
و نيز فرمودند: در كتاب على (عليه السلام) آمده است:
«أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْوَصِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ إِنَّمَا يُبْتَلَي الْمُؤْمِنُ عَلَي قَدْرِ أَعْمَالِهِ الْحَسَنَةِ فَمَنْ صَحَّ دِينُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْعَلِ الدُّنْيَا ثَوَاباً لِمُؤْمِنٍ وَ لَا عُقُوبَةً لِكَافِرٍ وَ مَنْ سَخُفَ دِينُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ وَ أَنَّ الْبَلَاءَ أَسْرَعُ إِلَي الْمُؤْمِنِ التَّقِيِّ مِنَ الْمَطَرِ إِلَي قَرَارِ الْأَرْضِ» 2؛ شديدترين مردمان از نظر بلا, انبيايند؛ سپس اوصيا؛ سپس به ترتيب هركس به ايشان (از نظر ايمان و عمل) شباهت بيشتر داشته باشد، و مؤمن به قدر اعمال نيكوى خود مبتلا مىشود. پس هركس دين او درست و عمل او نيكو باشد, ابتلاى او شديدتر خواهد بود، و اين بدان جهت است كه خداى عزّ وجلّ دنيا را پاداش مؤمن و عقوبت و كيفر كافر قرار نداده است، و هر كس دين او سخيف و عمل او ضعيف باشد, ابتلاى او اندك است، و به راستى سرعت نزول بلا به مؤمن پارسا از بارش باران به زمين, بيشتر است.
و ميفرمايد:
«يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَكُونَ فِيهِ ثَمَانِي خِصَالٍ. . . وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ» 3؛ شايسته است مؤمن داراى اين هشت خصلت باشد: . . . در كشاكش دهر, آرام و تزلزلناپذير, و هنگام بلا صبور و شكيبا.
ونيز همان بزرگوار فرمود:
«إِنَّ عَظِيمَ الْأَجْرِ لَمَعَ عَظِيمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُمْ» . 4
6. شاكر نعمتهاى الهى
«شاكرة لفواضل نعمائك»
كسى كه به مقام والاى شكر بار يابد, «عبد شكور» و «عبد شاكر» ناميده مىشود: «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ من عِبادِيَ الشَّكُورُ» 5؛ اى خاندان داوود! شكرگزار باشيد، و از بندگان من اندكى سپاسگزارند.
«شكور» مبالغه در شُكر است و آن عبارت است از اين كه انسان خدا را آنگونه