153نويسنده و عالم فرزانه، سيد محمدحسن نجفى، معروف به «آقا نجفى قوچانى» (1295-1363ق) تحصيلات خود را نخست در قوچان و مشهد گذراند و در بيست سالگى راهى اصفهان شد و نزد آخوند كاشى، گزى، آقانجفى اصفهانى و جهانگيرخان قشقايى شاگردى كرد و پس از چهار سال اقامت در اصفهان، پياده به سمت نجف رفت و در 16 رجب سنه 1318 قمرى وارد نجف شد و در اين حوزه كهن، در حجرهاى ساده در اين شهر ساكن شد. او در نجف به حوزه درس آخوند ملا محمدكاظم خراسانى، شريعت اصفهانى و محمدباقر اصطهباناتى راه يافت و در اين ميان سخت به آخوند ارادت مىورزيد كه اين ارادت در آثارش نمايان است. قوچانى پس از 20 سال توقف در حوزه نجف، در 1338ق به ايران آمد و پس از توقفى كوتاه در مشهد، به درخواست مردم قوچان وارد اين شهر شد و 25 سال در مقام فقاهت و حاكميت شرع، خدمات بسيارى از خود برجاى گذاشت. آقانجفى در 68 سالگى درگذشت و در حسينية خود به خاك سپرده شد. آرامگاه او امروزه زيارتگاه مردم قوچان است. آثار قلمى چندى از او برجاى مانده كه «سياحت شرق» ، از تأليفات مهم او به شمار مىرود. وى در اين كتاب ضمنِ شرح ماجراى زندگى و مشقات دوران تحصيل و رويدادهاى پيش آمده، مباحث و معارف اسلامى را با قلمى روان شرح داده است. در اين كتاب خواننده با نكات علمى و رويدادهاى آن زمان آشنا مىشود. ترسيم او از شهر و حوزه نجف اشرف، بهويژه برجستگى شخصيتى آخوند خراسانى و همچنين سيره زيارتى او، از بخشهاى خواندنى اين كتاب است كه برشهايى از آن را در اين نوشتار مرور مىكنيم.
شهر نجف اشرف
قوچانى، نخست به زيارت كربلا رفت و سپس به كوفه آمد و پس از حضور در مسجد كوفه و زيارت مسلم بن عقيل، راهى نجف اشرف شد و در نيمه راه «شبح در و ديوار نجف» را ديد كه به صورت دهكوره مخروبهاى نمايش داشت:
«اين دهكوره چطور مشهور آفاق گشته و تمام مجتهدين افتخار دارند كه ما به نجف رفتهايم و هر وقت سخن از نجف مىرود آنان به يك شيرينى گزارشات خود را نقل مى كنند و از خوشمزگى سخنهاشان سير هم نمىشوند؟ ! حتى [با] خوشى و خوشحالى چنان نقل مىكنند كه گويا نُقل مىخورند و صورتشان برافروخته مىشود و افتخار مىكنند كه اثاثيهشان را صاحبخانه ميانه كوچه ريخته و وجه الاجاره را مطالبه داشته، و اين نه به جهت زيارت اميرالمؤمنين على (عليه السلام) است؛ چون ساير مردم كه به زيارت آمدهاند، اين هياهو ندارند، مگر آنچه