74نورى مأنوس گرديد و اين دو شاگرد در مباحثهها و برخى محافل و مجالس علمى از دقت فوقالعاده، درك شگفت و تسلط استادشان بر علوم متعدد سخن مىگفتند و آنچه را از وى آموخته بودند، شرح و بسط مىدادند.
با ارتحال شيخالعراقين، شيخ محمدهادى به نجف آمد و در آنجا سكونت اختيار كرد و به تأليف و تدريس مشغول گرديد. از آثارى كه در مباحث كلامى، تفسيرى، فقه و اصول نگاشته، ميزان توانايىهاى علمى او هويداست. 1
4. ميرزا محمد همدانى كاظمى (متوفاى 1303ق) : فرزند عبدالوهاب و ملقّب به «امام الحرمين» ، عالم فاضل، اديب كامل، نيكومحضر، خوشبيان و داراى حافظه عالى و از بزرگان مشاهير كاظمين به شمار مىآمد. غالب تحصيلات وى در خارج فقه و اصول نزد شيخ مرتضى انصارى و شيخ عبدالحسين تهرانى بوده است و پس از رسيدن به مقام اجتهاد، به كاظمين رفت و براى انجام وظايف شرعى و دينى و تصدى قضاوت جديت داشته است. از ايشان آثارى در مباحث فقهى و شرعى، منظومهاى در منطق، اثرى ادبى با عنوان «فصوص اليواقيت فى نصوص المواقيت» ، «المواعظ البالغه » و كتابى در ادعيه و غيره، به يادگار باقى مانده است. 2
شيخالعراقين از نگاه مورخان و رجالنگاران
صاحب «مستدرك الوسايل» كه از محضر شيخالعراقين فيض برده، دربارۀ وى نوشته است:
معظم له در دقت، تحقيق، خوشفهمى، سرعت انتقال مطالب، حسن ضبط مفاهيم، اتقان گفتهها و نوشتهها، كثرت حفظ ميراث شيعه در فقه، حديث، رجال، لغت و واژهشناسى، اعجوبه زمان و نادرۀ دوران بود. از ديانت با جدّيت حمايت مىكرد و شبهههايى را كه ملحدين ايجاد مىكردند، به قدرت علم و انديشه و نور ايمان برطرف مىنمود و بدعتگذاران را وادار به عقبنشينى مىنمود. در تعظيم شعاير دينى و سنتهاى مذهبى همتى كامل داشت و به كوشش او تعميرات اساسى در عتبات صورت گرفت. روزگارى دراز با او مصاحبت داشتم تا آنكه وى از دنياى فانى چشم فرو بست.
3