66اما در همين روزها كه سياهىها و تباهىها بر جامعۀ شيعه چنگ انداخته بود، از پس اين تيرگىها روشنايى رؤيت گرديد و ستارهاى خانه شيخ على را نورانى ساخت. آرى در سال 1226هجرى خداوند پسرى به او عطا فرمود كه نامش را عبدالحسين نهادند؛ به اين اميد كه پس از رشد و شكوفايى، خادم آستان حسينى گردد و از ضايعاتى كه براى اين بارگاه به وجود آمده بود را جبران كند.
آن روزها كسى نمىدانست كه اين كودك آيندهاى درخشان دارد و پس از رشد و شكوفايى، ملجأ و مرجع مردم خواهد شد. كودك را عبدالحسين صدا مىزدند تا با ياد امام حسين (ع) دل و ذهنش حياتى حماسى بيابد. اين طفل در پرتو تربيتهاى پدر پارسا و پرهيزگار و در دامن مادرى رئوف باليد و به سوى آيندهاى روشن گام نهاد. از همان اوان طفوليت آشكار بود كه اين نونهال با ديگر كودكان همسالش تفاوتهايى دارد و به مرور كه رشد مىكرد، نسبت به آنچه در اطرافش مىگذشت، حساس بود و روحى جستوجوگر داشت. مىخواست بداند و بپرسد و از امور پيرامونش سر در بياورد. از شش يا هفت سالگى در يكى از مكتبخانههاى تهران، مقدمات ادبى، دينى و اعتقادى را به خوبى آموخت. از 15 سالگى در حوزه علميه اين شهر به تحصيلات علوم دينى روى آورد و ضمن فراگيرى زبان و ادبيات عربى، منطق، علوم نقلى و برخى دانشهاى متداول و مرسوم را آموخت.
از بعضى قرائن چنين برمىآيد كه او براى پىگيرى امور درسى، به اصفهان رفته است تا در حوزه اين شهر معارفى را در علوم عقلى و نقلى فرا بگيرد، شيخ آقابزرگ تهرانى مىگويد كه شيخ عبدالحسين تهرانى در سال 1252 قمرى و در اوايل اقامت در اصفهان، به تأليف كتابى در حكمت نماز و سرّ استغفار بين سجدهها همت گماشت. اما از چگونگى اين تحصيلات و استادان وى اطلاعاتى به دست نيامد و مشخص نيست او چه زمانى به اين شهر آمده و چه مدت در اصفهان ساكن بوده است. 1
عزيمت به سوى عتبات عراق
شيخ عبدالحسين مقدمات و سطوح حوزه را با شوقى وافر و اهتمامى شديد، در زمانى كوتاه فرا گرفت و پس از آنكه پيمانه دانش خود را از معرفت و كمالات استادان تهران و اصفهان مشحون ساخت، راهى عتبات عراق گرديد و در جوار حرم قدس علوى در نجف اشرف