59تجزيه و تحليل كرد؛ فضايى كه طرح مسئله رجعت از سوى جابر در يك محفل خاص علمى را برنمىتابيد و عالمان دنيازده را به سوى تلاش براى بىاعتبار كردن يك قله علمى و تأثيرگذار مىكشاند و دروغگويش مىخواند. 1يعقوب بن سفيان البسوى (متوفاى 277) وقتى از جابر ياد مىكند، ضمن توصيف مقام علمى و حديثى او مدعى است كه گروهى از مردم از او دور شدند و ايمان به رجعت را علت آن مىداند. 2
بىشك اين سخن و رهنمود امام، عزم او را در ادامه راه جزم مىساخت كه فرمود:
«جابر! بدان كه تو دوستدار ما نباشى مگر آنكه (چنان شوى) كه اگر تمام همشهريانت دورت را بگيرند و بگويند: تو مرد بدى هستى، اين (سخن) اندوهگينت نكند و اگر گويند: تو نيكمردى هستى، اين (سخن نيز) دلشادت نكند؛ ولى خود را برابر كتاب خدا بدار (و در آن آئينه بنگر) ؛ اگر (ديدى) رهسپار راه قرآنى و آنچه را (قرآن) نخواسته، نمىخواهى و آنچه خواسته، بدان راغبى، و از آنچه بيم داده، مىترسى، گام استوار دار و مژدهات باد كه آنچه درباره تو گويند، زيانت نرساند» . 3
نتيجهگيرى
با تأمل و دقت در شخصيت جابر بن يزيد جعفى مىتوان او را يك چهره موفق در حفظ، بسط و نشر معارف امام محمد باقر (ع) دانست. در ميراث برجاى مانده جابر جعفى، معارف ناب شيعى رشد كرد و باور و اعتقاد مردم، سمت و سوى درست يافت و از جعل و تحريف مصون ماند؛ هرچند كه خود آماج حملات بانيان مكر و حيله در جامعه قرار گرفت.