193به گفته برخى بزرگان چون آيتالله بهجت وى را مسموم و شهيد مىكنند. پس از وى شيخ الشريعه اصفهانى رهبر انقلاب عشرين است. ميرزاى شيرازى دوم با آنكه در كربلا بود رابطانى نجفى چون ميرزا احمد كفائى، فرزند بزرگوار مرحوم آخوند خراسانى را براى آگاهى از قضاياى سياسى داشته كه بدانها اعتماد تام داشته است.
مجلد بعدى المفصل به 4 دهه اوضاع سياسى و اجتماعى عراق پس از ثوره عشرين مىپردازد كه عراقىها ميان استعمار و سلطنت در دورانند، تا اينكه در سال 1958م نظاميان كودتا كرده و بحث رياست جمهورى و رئيسالوزرايى روى داده و اسامى افراد منحوسى چون عبدالكريم قاسم، عبدالسلام عارف، عبدالرحمن عارف، احمد حسن البكر و صدام تكريتى بر زبانها مىافتد. جلد 24 حوادث سياسى 1958 تا 2000 را در بر گرفته و از مجاهدت علماى دينى شيعه و بزرگانى چون آيتالله خويى، شهيد صدر، آيتالله سيستانى و شهيد سيدمحمد محمد صادق صدر ياد مىكند و بهويژه فصل چهارم اين مجلد، مربوط به انتفاضه 1991 نجف اشرف است. خواندن اين جلد غمى جانكاه به دل آدمى وارد مىكند و اشكها را جارى ساخته و لاجرم لب و زبان انسان به لعن بدخواهان تشيع و اسلام گشوده مىشود.
مفصلترين بخش اين جلد، بخش ششم است كه از 109 شخصيت موثر سياسى عراق اين روزگار سخن مىگويد. در جلد بعدى مؤلف به مؤسسات ادارى، قضايى، امنيتى و نظامى نجف و شهرهاى جديد و تقسيمبندى كشور مىپردازد؛ مؤسساتى كه عمده آنان از زمان اواخر عهد عثمانى تا زمان اشغال عراق و پس از آن ايجاد شده.