92اثر دوم، كتاب «بحوث فقهيه» از شهيد سيد عزالدين بحرالعلوم است. اين كتاب بحثهاى مستحدثه و جديد فقهى چون بانك، معاملات صرفى، سپردهگذارى و مانند آن و نيز بسيارى مسائل ديگر مربوط به زندگى نوين بشر در دنياى امروز را شامل مىشود.
3) . شاگردان شيخ
اين حقيقت همچون روز براى من روشن است كه بزرگان حوزۀ امروز نجف اشرف، همگى از ملتزمين بحثهاى فقهى و اصولى شيخ حسين حلى بوده، اندوختههاى نفيس علمى خود را مديون آن اسوۀ علم و تحقيقند و شمارى از آنها اكنون سمت مرجعيت شيعه را بر عهده دارند؛ همچون حضرات آيات سيد على سيستانى و سيد محمدسعيد حكيم.
روش شيخ در بيان مسائل اينگونه بود كه چون مسئلهاى مطرح مىشد، خلاصۀ انديشههاى بزرگان فن را در باب آن عرضه مىكرد و هر يك را به بحث و مناقشه مىگذاشت و با مهارت بىنظير خود غث و ثمين آنها را از هم جدا مىكرد. اينگونه بحث، بىشك براى كسانى كه در پى تعميق افكار و انديشههاى خود بودند، جالب و بهانهاى براى تداوم حضور در درس اين استاد بود.
يكى از شاگردان شيخ در اين باره مىگويد: هرگاه از شيخ مىخواستيم نظر خود را درباره مسئلهاى بيان كند، مىفرمود: من اهل فتوا دادن نيستم. ما مسئله را در كتابهاى گوناگون بررسى مىكنيم و ديدگاه اصحاب را به نقد و مناقشه مىگذاريم و نتيجهگيرى مىكنيم.
ديگر شاگرد ايشان، مرحوم تهرانى معتقد است: «شيخ در هر مسئلهاى مرد دقت و تحقيق بود و نمىتوان گفت كه از علامۀ حلى كمتر بود» . 1
بنابراين مىتوان حلقۀ درس شيخ حسين حلى را مجموعهاى هرچند اندك از نخبگان حوزوى دانست كه بيش از هر چيز، تحقيق و تتبع و نازكانديشى در افكار فقهى و اصولى برايشان مهم و باارزش بود و شيخ به اين دسته شاگردان خود بها مىداد و آنها را به صورتهاى گوناگون ارج مىنهاد. طلاب جدى و كوشا همواره مورد توجه او بودند و ايشان تقريرات روزانۀ آنها را به دقت ملاحظه مىكرد و اگر نقص و آشفتگى در آنها مىديد، با خط خود تذكر مىداد و تصحيح مىكرد.
در منابع مربوط به زندگى شيخ حسين حلى و شاگردان وى، فهرستى بلند از خوشهچينان