74برق و حرارت شمشير نمىترسند مگر آنكه خوار و ذليل شوند» . و آن هنگام كه زيد به كوفه رسيد، اهل كوفه گردش جمع شده، با اصرار زياد، با او براى جنگ بيعت كردند؛ سپس پيمانشكنى كرده، او را تسليم دشمن كردند. پس در بين آنها كشته شد و چهار سال به دار آويخته بود؛ در حالى كه هيچكس از آنها چنين كار زشتى را انكار نكردند؛ نه به دست و نه به زبان خود.
آيا قيام زيد مورد تأييد بوده است؟
اينكه آيا قيام زيد بن على مورد تأييد اهلبيت (عليهم السلام) بوده يا نه، سخن فراوان است؛ اما شواهد بسيارى از روايات و غير آن در دست داريم كه اين قيام مورد تاييد بوده است.
1) . گريه بر مظلوميت زيد:
حمزه بن حمران گويد: بر امام صادق (عليه السلام) وارد شدم؛ ايشان فرمود: اى حمزه! از كجا آمدى؟ عرض كردم: از كوفه. امام آنقدر گريست كه محاسن شريفش تر شد. عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! چرا اينقدر گريه كرديد؟ فرمود: به ياد عمويم زيد و آنچه بر سرش آوردند افتادم. من كه گريهام گرفته بود، عرض كردم: چه چيزى از او به يادتان آمد؟ فرمود: به ياد شهادتش افتادم كه تيرى به پيشانىاش اصابت كرده بود كه فرزندش خود را به روى او انداخته، مىگفت: پدرجان! بشارت باد كه بر رسول خداصلى الله عليه وآله و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) وارد خواهى شد. زيد گفت: آرى فرزندم، همينطور است. سپس آهنگرى را طلبيد كه تير را ار پيشانى اش بيرون آورد كه پرواز روحش در همان بود. 1
2) . پىگيرى اخبار زيد:
شيخ طوسى در امالى به سند خود، از مهزم بن أبىبرده اسدى روايت مىكند كه گفت: وارد مدينه شدم در حالى كه زيد را تازه به دار آويخته بودند. بر امام صادق (عليه السلام) وارد شدم، زمانى كه چشمش به من افتاد فرمود: اى مهزم! زيد چه كرد؟ عرض كردم: به دار آويخته شد. فرمود: كجا؟ عرض كردم: كناسۀ بنىأسد. فرمود: تو او را در كناسۀ بنىأسد به دار آويخته ديدى؟ گفتم: آرى. پس حضرت امام صادق (عليه السلام) گريه كرد و زنان نيز در پشت پرده، بر زيد گريستند. آنگاه فرمود: «به خدا قسم آنان هنوز يك طلب ديگر دارند كه هنوز آن را نگرفتهاند» . در اين فكر فرو رفتم و با خود مىگفتم: چه طلب ديگرى است كه پس از كشتن و به دار آويختن، هنوز آن را نگرفتهاند.