146اسدى، از اهالى شهر بصره كه تا حدودى فارسى هم مىدانست، پذيرفت كه راهنماى ما باشد و به پرسشهاى ما جواب مىداد. به گفته او مدرسه حدود پنجاه حجره داشت و طلاب ساكن در آن نيز به همين تعداد بودند. آقاى شيخ محمد كعبى يكى از روحانيون از طرف آيتالله سيستانى مديريت مدرسه را بر عهده داشت.
با راهنمايى آقاى اسدى وارد زيرزمين مدرسه شديم. اين زيرزمين در سه طبقه ساخته شده بود و 26 پله آن را با دلهره پايين رفتيم. تَرَكخوردگى ديوارها نشان مىداد كه امكان تخريب وجود دارد و هر لحظه ممكن است ديوارها خراب شود و بر سر افراد فرو ريزد. در طبقه دوم زيرزمين كتابخانهاى بود كه غبار چندساله بر روى كتابها مشاهده مىشد. معلوم بود چندسالى است دست كسى به آنها نخورده است.
نسخههاى خطى و سنگى هم در ميان آنها بود كه بيشترشان از طرف طلاب و علما براى اين مدرسه و كتابخانه وقف شده بود. طبقه سوم زيرزمين كه در زبان محلى به آن «سِن» مىگويند، پر از آب شده بود و نتوانستيم از آن ديدن كنيم. اين قسمت در تابستانها بسيار خنك بوده و مورد استفاده طلاب مىباشد.
از زيرزمين بيرون آمديم. در طبقه همكف، از كتابخانه اصلى مدرسه بازديد كرديم. اين كتابخانه در ضلع شمالى مدرسه قرار داشت و زمانى يكى از كتابخانههاى مهم در حوزه علميه نجف به شمار مىآمد. نسخههاى خطى فراوانى در آن بود. يكى از آنها نسخه خطى «شرح قصيده تائيه» از دعبل خزائى متعلق به سال 1285 قمرى بود. ظاهراً اينجا محل موقتى كتابخانه مدرسه بود و محل اصلى كتابخانه در قسمت جنوبى بالاى مقبره مؤسس قرار داشته است. اگر از سمت بازار وارد مدرسه صدر شوى، زيرزمين سمت چپ حجره اولى، مقبره بانى و مؤسس مدرسه واقع شده است. لوحى سنگى بر ديوار آن قرار داشت كه با خط زيباى نستعليق نكاتى پيرامون موقوفات مدرسه نوشته شده بود كه كامل خوانده نمىشد و وقت و حوصله بيشترى مىطلبيد. مىگفتند نوشتههاى روى سنگ در زمان رژيم بعثى صدام تخريب شده است.
آقاى اسدى ميگفت: مسئولين اوقاف (وقف شيعه) تصميم به تخريب و تجديد بناى مدرسه داشتند، اما به دليل اعتراض ميراث فرهنگى فعلاً اين كار متوقف شده است. هنگام خروج از مدرسه، تابلويى را در بالاى درب ورودى ديديم كه نشان مىداد چند سال پيش، اين مدرسه در عصر مرجعيت آيتالله شهيد سيد محمد صدر ترميم شده است.