206و فعلا در استان دياله عراق ساكنم و براى زيارت آمدهام. از ديگران پرسيديم؛ همان جايى را نشان دادند كه قبلا نوشتم. به مرقد آيتالله خويى و آيتالله حاج آقا مصطفى هم سرى زده، فاتحه خوانديم.
عمده زيارات متعلق به اميرالمؤمنين (ع) را در اين آخرين زيارت در داخل حرم خواندم و برخى را هم مرور كردم تا مضامين آنها را بدانم. لحظاتى عالى بود و زيارتى دلچسب. خلوتى آنجا بيش از هر چيز برايم جالب بود. به راحتى زيارت كرديم و نماز خوانديم و براى همه كسانى كه التماس دعا گفته بودند دعا كردم. در يك زيارت كه حاج شيخ عباس قمى آن را از «مستدرك الوسائل» و آن هم از كتاب مزار قديمى نقل كرده چنين آمده است:
«اللّهم ارزقنى عقلا كاملا، و لبا راجحا، و قلبا زاكيا، و عملا كثيرا، و ادبا بارعا، واجعل ذلك كله لى، و لاتجعله على برحمتك يا أرحم الراحمين» .
نكته جالب ديگر، توحيدى است كه در درون اين زيارات هست. چون الفاظ برخى از اين زيارتنامهها بسا ممكن است براى ناآگاهان درباره توحيد شبهه ايجاد كند، به يكى از اين ادعيه كه بعد از نماز زيارت امير مؤمنان (ع) آمده، اشاره مىكنم:
«اللّهم لك صلّيت و لك ركعت، و لك سجدت وحدك لا شريك لك، لانه لاتكون الصلوة و الركوع و السجود الا لك، لانك أنت الله لا اله الا أنت، اللّهم صلّ على محمد و آل محمد و تقبل منّى زيارتى، و أعطنى سؤلى بمحمد و آله الطاهرين» .
اين مطالب را در حرم اميرالمؤمنين (ع) نوشتم و بيرون آمديم.
بازگشت به ايران
شام را خورده و خوابيديم تا صبح زود حركت كنيم. از آنجا كه برق نبود، به حياط رفتيم. با اين كه ابتدا هوا دم كرده بود و سخت آرام بود، اما ناگهان وزش باد آغاز شد و اندكى بعد تبديل به طوفان گرديد و خاك بود كه به هوا مىرفت. ساعتى بعد احساس كرديم نفس كشيدن دشوار شده است. برخاستم و به داخل ساختمان رفتم. ديدم خاك همه جا را گرفته است. خوابيدم و صبح ساعت 5 كه برخاستم، ديدم تمام آسمان تيره و تار و پر از غبار خاك است. تمام روى زمين و فرش و كفش و همه جا پر از خاك بود. اين همان