87
استادان و مشايخ
وى از علماى بسيارى بهره برد كه به نام چند تن از ايشان اشاره مىكنيم:
1. سالم بن محفوظ سوراوى (متوفاى 630) ؛ 2. رضىالدين على بن طاووس حلّى (متوفاى 664) ؛ 3. صفىالدين محمد بن سعد موسوى؛ 4. على بن ثابت سوراوى (متوفاى بعد از 633) ؛ 5. خواجه نصيرالدين طوسى (697 -673) ؛ 6. سيد احمد بن يوسف عريضى علوى. 7. شيخ راشد بن ابراهيم بحرانى (متوفاى 605) ؛ 8. سيد عزالدين محمد بن حسن حسينى بغدادى؛ 9. نجيبالدين محمد بن نما حلّى (متوفاى 645) ؛ 10. سيد فخار بن سعد موسوى (متوفاى 630) ؛ 11. مهذبالدين حسين بن ابى الفرج بن رده نيلى (متوفاى 644) ؛ 12. يحيى بن محمد بن فرج سوراوى (زنده به سال 620) . 1
سديدالدين در اثر پشتكار علمى «فقيهى محقق و مدرسى عظيمالشأن شد» 2صاحب كتاب «امل الآمل» او را «شيخ بزرگ، دانشمند فاضل و فقيه متبحر» 3اد كرده و شهيد ثانى وى را از «افضل المجتهدين» 4شمرده است.
براى آشنايى با مقام والاى علمى پدر علامه، به داستانى تاريخى كه نويسنده «مفاخر اسلام» از علامه حلى در اجازهنامه بنىزهره نگاشته است اشاره مىكنيم تا ارزش فكرى و علمى اين عالم بزرگوار بيشتر روشن شود. علامه در اجازه بنىزهره مىفرمايد:
هنگامى كه خواجه نصيرالدين طوسى وارد حله شد و به حوزه درس محقق حلى درآمد و شاگردان محقق را نگريست، از محقق پرسيد كداميك از اينان اعلم مىباشند؟ محقق فرمود: همه اينها از فضلا و علما هستند؛ با اين فرق كه يكى در يك فن مبرز مىباشد و ديگرى در فن ديگر. خواجه نصير پرسيد: اعلم ايشان در علم اصول كيست؟ محقق اشاره به پدرم سديدالدين و فقيه مفيدالدين محمد بن جهيم كرد و گفت: اين دو نفر از همه اين جماعت در علم كلام و اصول فقه اعلم مىباشند. 5
بيشترين تحصيلات علامه حلى در فقه و اصول، ادب و اخلاق، نزد پدر بزگوارش شيخ سديدالدين يوسف حلّى بوده است و شاگرد ديگر وى فرزند دومش، يعنى برادر علامه حلى رضىالدين على بن يوسف حلّى (635 - حدود 710) مىباشد كه به جايگاه ممتاز علمى رسيده بود و در توصيف مقام علمى وى همين بس كه فتاواى فقهى وى را پسرش علامه حلّى در كتابهاى خود وارد كرده است.