147انحطاط را پيمود. 1با اين وجود انبار در قرن چهارم هجرى شهرى آباد و خرم بود.
«ابوالقاسم بن احمد جيهانى» در كتاب خود «اشكال العالم» كه در نيمه دوم قرن چهارم هجرى نگاشته، از انبار چنين ياد كرده است:
شهرى است ميانه و با نخل بسيار؛ آبادان است و خرماستان، درختان و زراعت بسيار دارد و بر جانب شرقى فرات واقع است. 2
در كتاب «حدود العالم» نيز كه به سال 372 هجرى نگاشته شده آمده است: «انبار شهركى است خرم و آبادان و با نعمت و بسيار مردم» . 3
«ابواسحاق ابراهيم اصطخرى» نوشته است:
انبار شهرى ميانه باشد؛ شهرى آبادان است و نخل و كشاورزى دارد و نعمت فراوان و مردم متنعم و دخل و حوايج از آنجا به بغداد برند و حدى فراخ دارد. 4
در قرن ششم و هفتم هجرى هم انبار از حيات اجتماعى و اقتصادى بىبهره نبوده است. ياقوت حموى (575 626) در وصف آن گفته است: «انبار شهرى است بر كرانه فرات و در ده فرسخى بغداد. طول جغرافيايى آن شصت و نه درجه است. . .» 5و در جاى ديگر نوشته است: «انبار شهر كهنى است كه گروه بسيارى از صاحب فنون بدان منسوبند» . 6
حمدالله مستوفى در وصف آن گفته است:
انبار از اقليم سيم بر كنار آب فرات به جانب مشرق افتاده است. لهراسف كيانى جهت زندان اسيران كه بختالنصر از بيتالمقدس آورده بود، ساخت. شاپور ذوالاكتاف تجديد عمارت آن كرد و سفاح خليفه اول بنىعباس در آنجا عمارت عالى كرد و دارالملك ساخت. دور بارويش پنجهزارگام است و آب و هوا و محصول و خوى طبع مردم او مانند بغداد است. حقوق ديوانش يك تومان است. 7
آخرين بارى كه از انبار نام و نشانى آمده است، در «تاريخ غياثى» تأليف غياث بغدادى است كه در حوادث سال 824 هجرى از آن ياد شده است. در اين كتاب، خرابههاى انبار را در 62 كيلومترى غرب بغداد، جانب چپ نهر فرات و در جنوب قريهاى كه در عصر حاضر «صقلاويه» مىخوانند، نشانى دادهاند. 8