11مطالب اين كتاب، از توهين به مخالفان خالى است و فقط به سؤالات، پاسخهاى منطقى داده شده است. شايسته است در قضاوتهاى علمى پيش از بررسى اصل موضوع، به نكاتى توجه شود كه برخى از آنها را بيان كنيم:
1. داشتن انصاف در بحث؛ عبارت «يكطرفه به قاضى رفتن» را بسيار شنيدهايم؛ اين عبارت جايى به كار مىرود كه فردى در غياب ديگرى سعى مىكند رأى قاضى را به نفع خود جلب كند. مسلم است كه اينكار در نگاه هيچكس پسنديده نيست. اما متأسفانه نويسنده كتاب يكطرفه به قاضى رفته است. شايان ذكر است ما با بيان شبهه و پاسخ آن، نتيجه را به خواننده واگذار كردهايم تا براساس وجدان و عقل، بدانچه حق است، برسد.
2. نبايد هر ادعايى را بىسند و مدرك پذيرفت و اصول ارائه دليل بايد بهدرستى رعايت شود تا آن دليل در محكمه پذيرفته شود.
3. صرف ادعاى وكيل از داشتن سابقه درخشان موكل، ملاك پذيرش دليل نيست و بايد اين سابقه پاك، براى خود قاضى ثابت شود؛ بهويژه وقتى كه طرف مقابل براى اثبات سوء سابقه، مدارك صحيح و موثقى داشته باشد.
4. متهم هرگز به حقيقت اشاره نمىكند و حتى مىكوشد تا توجه قاضى را از آن باز دارد.
حقيقت پنهان
از شيوههاى رايج ميان بازپرسان براى كشف حقايق، اين است كه ضمن توجه به اظهارات متهم، به آنچه سعى مىكند از آن بگذرد وآن را