98درباره آثار تاريخى اين منطقه استفاده كردم. به او گفتم كارى از دست من ساخته نيست. بنابر دانستههاى من، در اينجا مقصر، برنامه توسعه عمومى كشاورزى، نيست؛ بلكه وامهاى بسيار وكمكهاى مفيد فراوانى به اين منطقه تزريق شده است. دليل اصلى، كوتاهى در اجراى برنامه است. در برابر مسائل اجرايى در اين شهرها صدها مانع و مشكل وجود دارد، كه جاى سؤال دارد.
رَابِغ
دشت كليّه را جستوجو كردم و بعد به سمت غرب به راه افتادم تا به راه آسفالت رسيدم و به سمت شمال در كنار ساحل به حركت خود ادامه دادم. تا به شهر رابغ در چهل كيلومترى كليه رسيدم.
رابغ شهرى كوچك در كرانه درياست و بندر زيبا و دور افتادهاى دارد كه 30 سال از عمر آن مىگذرد. امارتى دارد كه شامل زمينهاى حد فاصل بين الدُّعَيْجِيَّة در جنوب تا النصائف در شمال مىشود و تا مرزهاى بين قبيله حرب و قبيلههاى سُلَيم و مُطَير پيش مىرود. در اطراف آنها آبادىهايى وجود دارد كه هر كدام خود عنوان يك امارت دارد؛ مثل آبادى ثُول، آبادى القَضِيمَه، آبادى حَجر، آبادى النُّويبَع، آبادى مستورة و آبادى الأبواء. اين آبادىها از چادرنشيان تشكيل شده است. رابغ قبيلههاى متعدد و پراكنده از هم و بازارى براى خريد همه مايحتاج دارد. اكثر خانهها مطابق و هماهنگ با محيط است؛ مگر اندك ساختمانها و خانههايى كه متعلق به حكومت است؛ مانند اداره آموزش و پرورش كه چند مدرسه تحت پوشش خود دارد، مدرسه راهنمايى و شهردارى كه هيچ كارى در پيشرفت شهر انجام نداده است؛ اداره ماليات و دادگسترى، پليس و مخابرات.
اميران رابغ از آل مبيريك هستند؛ خانوادهاى كه در اواخر عثمانى و در دوران ضعف امراءالعسوم كه اميران قبيله حرب در گذشته بودهاند و در عهد هاشمى، با وجود درگيرى با آنها، به حيات خود ادامه دادند. از اينرو نفوذى در آن زمان در