118زمانى كه جاده آسفالت كشيده شد، از مسير جاده به سمت غرب، دور افتاده است و مردم مجبور شدهاند تا مراكز تجمع خود را به اطراف آن منتقل كنند. امروزه نيز هنگام تعمير جاده، دوباره از سمت غرب، از شهر دور افتاده است. از اينرو مردم تصميم گرفتهاند كه بازار را به اطراف آن انتقال دهند، اما با مخالفت امير شهر روبهرو شدهاند. اختلافها و مذاكراتى بين آنها جريان دارد كه به مقامات بالا كشيده است.
دهكدههايى كه در مسير جاده وجود دارند، در حقيقت براى توقف و منزلگاه استراحت مسافران بهوجود آمدهاند. از اين رو بهطور طبيعى هر گاه از مسير جاده دور بيفتند، از بين مىروند و مردم آنجا به محل ديگرى كه نزديك جاده است، مهاجرت مىكنند؛ چون مسافر مايل است كه در نزديكترين مكان به جاده توقف و استراحت كند و هرگز وارد شهرى كه دور از مسير حركت اوست، نمىشود. از اين رو هنگامى كه ودان از مسير جاده دور افتاد، متروك شده و از بين رفته است. و جحفه نيز همين وضع را دارد. آب آشاميدنى در مستوره يافت نمىشود و توسط تانكرهايى به داخل شهر حمل مىشود. تأمين برق مستوره در دستور كار دولت است. و مردم اينجا در اصل از زُبيد هستند و تنها قبيله از بنىعمرو است كه در نزديكى سرزمين آنها در ناحيه شرقى سكونت مىكنند و براى تجارت به اينجا آمدهاند.
محل جدا شدن جادهها
مستوره، منزل ششم كاروانهايى بوده كه از مكه مىآمدهاند. اين منازل عبارتند است: الجموم، عسفان، الدَّف، الطَاراف، القُضَيمَه، رابغ و مستوره. از اينجا، مسير حركت به سوى مدينه به سه جاده منشعب مىشود:
1. راهى كه از سمت شرق تا چاه مَبيريك در ابتداى الابواء مىرود. اين همان راهى است كه اكنون در مسير حركت من قرار دارد و بعد از اينجا جدا مىشود و در جاى خود، محل آن را خواهم گفت.