16
ايمان در اصطلاح
در اصطلاح، ايمان به معناى تصديق قلبى است با اقرار به زبان، لذا عمل جزء آن نيست، بلكه شرط كمال ايمان است.
اين معنا مؤيّد مرجئه - كه قائل هستند عمل اهميتى ندارد - نيست، بلكه هدف از اين تعريف آن است كه بگويد: آنچه انسان را از كفر به ايمان متحوّل كرده وحكم به احترام جان ومالش مىدهد تصديق قلبى است، در صورتى كه با اقرار به زبان در صورت امكان مقرون گردد. امّا آنچه كه انسان را از جهنم نجات مىدهد تصديق توأم با عمل است. وشاهد اين مطلب كه عمل جزء ايمان نيست، آيات وروايات است:
1. خداوند متعال عمل صالح را عطف بر ايمان كرده است، آنجا كه مىفرمايد: (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ)؛ «همانا كسانى كه ايمان آورده وعمل صالح بهجاى آوردهاند.» (بقره: 277) و مىدانيم كه مقتضاى عطف، مغايرت بين معطوف ومعطوف عليه است. واگر عمل داخل در ايمان باشد در اينجا تكرار لازم مىآيد.
2. همچنين مىفرمايد: (وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ)؛ «اما آن كسى كه كارهاى شايسته انجام دهد، در حاليكه مومن باشد». (طه: 112) كه از اين آيه نيز مغايرت بين عمل وايمان در مفهوم استفاده مىشود.
3. ونيز خداوند متعال مىفرمايد:
(وَ إِنْ طٰائِفَتٰانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمٰا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدٰاهُمٰا عَلَى الْأُخْرىٰ فَقٰاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتّٰى تَفِيءَ إِلىٰ أَمْرِ اللّٰهِ) (حجرات: 9)
هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند. آنها را