18با تورق در كتاب «الصارم المُنكي» و بررسى روايات مربوط به زيارت، به موارد شگفتى در اين كتاب برخوردم. آنجا كه به شرح حال رجال احاديث مىپردازد، با لجاجت و سرسختى فوق العادهاى، روايات مربوط به زيارت را مردود مىداند و در مورد رجال اسانيد احاديث، با مطالب نكوهش آميزى (جرح) - كه آنها را موافق با ديدگاه خود مىبيند - سخن مىگويد و در خصوص تمجيد و ستايش (تعديل)؛ تنها آنچه را با ديدگاه خويش سازگار مىيابد، بيان مىكند، چنانكه با «عبدالله بن عُمر العُمري» برخورد مىكند.
طولانى شدن سخن، وى را از هدف اصلى دور و به بيهودهبافى و تكرار ناخوشايند كشانده است. او خارج از موضوع مباحثى را مطرح مىكند، مانند بحث مربوط به روايت مرسَل و طُرقِ روايتى كه «حفص بن سليمان قارى»، در سلسله سند آن وجود دارد و با يادآورى فتواى «ابنتيميه» در خصوص زيارت، در پى هر حديث مربوط به زيارت، موضوعات كتاب را به درازا مىكشاند. او در زمينه حمله به «امام تقى الدين سُبكى» در صفحات 20، 62 و 95 داد سخن مىدهد كه با تحقيق و بررسى، حقّ را با امام سُبكى خواهيد يافت.
مثلاً در صفحه 20 در نقل روايتى از «ابو محمّد جوينى» با وى اختلاف پيدا كرده و آنگونه كه از كتاب «شفاء السقام» صص 122 - 123 بر مىآيد، حق با سُبكى است. و گاهى علل و اسبابى خارج از قوانين حديث شناسى، براى احاديث بيان مىكند. براى مثال آنجا كه در تضعيف برخى احاديث تلاش مىكند، مىگويد: «[اين روايت] را صاحبان صحاح ششگانه روايت نكردهاند. «امام احمد» نيز آن را در مسند خود نياورده است». بيان