54«سيوطى» و ديگر علماى اهلسنت، با توجه به انحصار شمار خلفاى پيامبر در دوازده نفر و با پيش آوردن ملاكهايى، به گزينش خلفاى تاريخ اسلام پرداختهاند. او در كتاب «تاريخ خلفا» 1 در آغاز اين بحث، از «قاضى عياض» نقل مىكند كه وى ملاك گزينش خليفه را «اجتماع مردم بر خلافت او» مىداند.
اين نظريه پذيرفتنى نيست؛ زيرا مردم بر خلافت هيچ يك از خلفا اجماع نداشتند يا مطيع آنان نبودند. «شام» و «معاويه»، حتى لحظهاى با حضرت على(ع) بيعت نكردند و عثمان با شورش مردم كشته و امامحسين(ع) در مخالفت با حكومت «يزيد» شهيد شد.
«سيوطى» نيز اين نظريه را نپذيرفته و خود نظر ديگرى عرضه كرده است. او ملاك گزينش دوازده خليفه را عدالت آنان ميداند و تنها ده خليفه را برخوردار از اين ويژگى مىشمارد: «خلفاى چهارگانه»، «امامحسن»، «معاويه»، «ابن زبير»، «عمر بنعبدالعزيز»، «مهدى عباسى» و «طاهر». دو خليفه ديگر در آينده خواهند آمد كه يكى از آنان «مهدى» و از اهلبيت پيامبر اكرم(ص) خواهد بود.
وى همچنين احاديثى از پيامبر(ص) مىآورد كه بر بيمدادن از حكومت بنىاميه دلالت دارد:
پيامبر در خواب ديد كه بنىاميه همچون ميمونهايى بر منبر او بالا ميروند كه موجب اندوهش گشت و همين باعث شد كه تا زمان مرگ لبخندى بر حضرت نديدند. 2
«ابنتيميه» و «ابنقيم» حتى «يزيد بن معاويه» را از خلفاى دوازدهگانه دانسته و پس از نقل روايت يادشده، سند آن را تأييد كرده و گفتهاند: «يزيد بن معاويه از ائمه دوازدهگانه يادشده در حديث سمره است». آنان افزودهاند: «برخى از اهلسنت يزيدبنمعاويه را از «كبار صالحين» و «ائمه هدى» مىدانند!» 3