96مدتى در اين مدرسه ساكن بود، وقتى احساس كرد كه ديگر به حجره نياز ندارد، آمد اعلام كرد و تحويل داد و گفت: اگر كس ديگرى نياز دارد، حجره را به او بدهيد و من به همين خاطر حجره در اختيار تو قرار مىدهم. 1
محقق توانا مرحوم آقاى على دوانى به نقل از يكى از علماى نجف، ساكن تهران كه در مدرسه سيد ساكن بوده مىنويسد:
مرحوم حاجآقا باقر طباطبايى، متولى مدرسه سيد در نجف، گاهى طلبهها را نصيحت مىكرد و مىگفت: چرا اين همه اصرار به داشتن اتاق خوب و حجرهْ نورگير مدرسه داريد و هر اتاق و حجرهاى كه به شما مىدهيم راضى نيستيد؟ ! بعد اضافه مىكرد و مىگفت: وقتى حاج شيخ عباس قمى در نجف بود، در حجرهاى بسيار كوچك و تاريك و زيرپلههاى طبقه دوم اين مدرسه سكونت داشت و در همان جاى تنگ و تاريك «غاية القصوي» را در ترجمهْ «عروةالوثقي» نوشت. هر بار از آن مرحوم مىخواستيم حجرهاش را عوض كند و يك حجرهْ بهتر و بزرگتر برگزيند، مىگفت: نه همين جا كفاف كار مرا مىكند و به راحتى مىتوانم به كارم ادامه بدهم. چرا اتاق ديگرى را كه ساير طلاب احتياج به آن دارند، اشغال بكنم؟ با همهْ اصرار و خواهش ما براى تعويض حجره، او هرگز نپذيرفت و در همان جا به سر برد و مشغول كارش بود. 2
در بهمن ماه سال 1388 در سفرى كه هيئت تحريريهْ مجلهْ «فرهنگ زيارت» به عتبات عاليات داشت، از اين مدرسه بازديد به عمل آمد. وقتى به مدرسه مراجعه كرديم، با درب بستهْ آن مواجه شديم. پس از اصرار بر ورود، فردى از پشت درب را باز كرد. پس از سلام و تعارف، چون فهميد زائر هستيم و از ايران آمدهايم، اجازه داد و داخل مدرسه شديم. هنگام ورود معلوم شد در حال تغييرات و بازسازى اساسى هستند. معماران، بناها و كارگران مشغول كار بودند. داخل حياط مدرسه و اطراف ستونها را حفارى كرده و بتونريزى مىكردند. لحظاتى با آنان صحبت كرديم. از طبقه اول و دوم مدرسه و داخل حجرات كه بسيار كوچك و يك نفرى بودند ديدن كرديم. چون از توليت، طلاب و خادم مدرسه خبرى