31عنايت فرمايد.» 1
علما نگران سرنوشت ايران
علماى بزرگ نجف با اينكه در عراق، در جنگ و گريز با دشمن بودند، در همين حال از اوضاع نابسامان ايران كه از شمال و جنوب توسط قواى روس و انگليس اشغال شده بود، غفلت نداشتند. آيةالله شيخ محمد حسين كاشف الغطاء كه در آن روزگار در جبهه مركزى قرنه حضور داشت، در نامهاى به سيد محمود، فرزند ديگر آيةالله سيد محمد كاظم يزدى در نجف، به نكاتى اشاره دارد كه قابل توجه است:
«بسم الله الرحمن الرحيم و سلام الله نبيه و اهلبيته.
به حضور برادر عزيز و بزرگوار ثقةالاسلام، سيد بزرگ ما، سيد محمود كه خداوند عمرش را طولانى كند.
بعد از تقديم شوق، تحيت و سلام، عرض مىكنيم به شما كه نامهتان در مورخ 24 صفر به دست ما رسيد. و خدا را حمد مىكنيم كه سلامتى شما و آيةالله (كه خداوند سايه او را بر اسلام مستدام كند) را دريافت كرديم. اما، ما و سيدمحمد كه خداوند عزتش را زياد كند در خير و سلامتى كامل هستيم. در مورد رزمندگان اسلام كه خداوند نصرت به آنها بدهد، خبرهاى خوشى وجود دارد. از ديروز تا به امروز، شب و روز پيشروى و پيروزى داشتيم و دشمن در حال انهدام است و خداوند ذليل و خارشان كند.
از نظر نيروى نظامى هم هر روز قواى تازه نفس به ما وارد و ملحق مىشوند و تعداد رزمندگان قابل شمارش نيست. ولى آنچه كه آقايان علما و بهخصوص آقا سيد محمد را نگران كرده، اوضاع آشفته و بحرانى سرزمين ايران است. اين وضع بدجورى بر آنها تحميل شده و هيچ راه چارهاى هم ندارند. از خداوند مسئله مىداريم به آن چيزى كه خير و صلاح است آنها را از اين نابسامانى نجات بدهد.» 2
چند روز بيشتر از تبادل اين نامهها نگذشته بود كه اوضاع جبههها به نفع اشغالگران تغيير كرد و سيد محمد، فرزند آيةالله يزدى مرجع تقليد نجف در خط مقدم جبهه به شهادت رسيد و پدر پير و مردم عراق را عزادار ساخت. در اين جنگ روحانى مجاهد شيخ احمد حرزالدين، (برادر شيخ محمد حرزالدين، (صاحب كتاب معارف الرجال) به همراه پسرش شركت داشت كه فرزند ايشان هم به شهادت رسيد. 3
تدبير و مقاومت مرجعيت
سرنوشت جنگ ناگهان بر ضد جبهه اسلام تغيير يافت و عراق به اشغال