20آورد. وى در همان آغاز خود را «حسن بن ابراهيم موسوى اصفهانى» ناميده است. اين كه در كدام محله در اصفهان ساكن بوده، اشارتى ندارد، اما در پايان سفرنامه مىنويسد: «روز دوشنبه سلخ ماه [جمادىالاولى] چهار از شب گذشته حركت كرديم براى شهر اصفهان. اول طلوع فجر رسيديم به لنبان. چهار فرسخ راه بود. نماز صبح را كنار جوب آب كرديم. بعد از آن راه افتاده اول طلوع آفتاب رسيديم به خانه». گذشت كه محل زندگى او احمد آباد بوده و دخترى ايشان هم در همين شهر زندگى مىكردهاند.
بر اساس اين سفرنامه، خواهر وى در مشهد زندگى مىكرده و بيست سال بوده كه او را نديده است: «نزديك غروب، آقاميرزا رحيم شوهر همشيره آمده به منزل ما و خواهش نمود كه نقل و تحويل به خانه او دهيم. ما هم اجابت كرده، ... از تفضلات و مراحم بيكران حضرت رضا - سلامالله عليه - ملاقات ما بود با همشيره. مدت بيست سال بود كه او را نديده بوديم و يقين به بودن او هم در مشهد نداشتيم. احتمال مىداديم كه در قوچان باشند. بعد از آنكه شنيديم كه در مشهد است، زياده از اندازه خوشحال شديم. خواستيم جاى ديگر منزل كنيم؛ راضى نشد. در همان اطاق نشيمن خودشان ما را جا دادند و تمام زحمات و خدمات ما را به جان و دل متحمّل بود».
در مشهد از يكى ديگر از اقوام خود با نام حاجى سيد عبدالرحيم ياد كرده است كه «از خويشان پدرى ماست. يعنى پدرش آقاسيدكاظم پسر عموى مرحوم جد ما سيد مؤمن مشهور به ميرزا كوچك است، چرا كه آقاسيدكاظم از قرار گفته خود حاجى سيد عبدالرحيم، پسر آقاسيد حسين مرحوم است كه در مسجد على اصفهان پيش از آخوند ملاعلى اكبر اجنّئى پيشنماز بود، و آقاسيد حسين برادر مرحوم ميرزا عليرضا است كه پدر جد مرحوم ما بود و هر دو پسر آقا سيد مؤمن مرحوماند كه يكى از علماى بسيار معتبر معروف بوده در زمان مرحوم شاه سلطان حسين صفوى. كتابخانه او را بار هفت شتر مىكردند، و خيلى مقتدر و مطاع و نافذ الحكم بود. از قرار گفته حاجى، قبر آن مرحوم در روضه شاهزاده عبدالعظيم در پاى در مسجد واقع است. حاجى با كوچ و بنه حمل داده، از اصفهان به ارض اقدس و در آنجا خانه