10«
اى واللّٰه و ألف ألف حجّة لمن زاره عارفاً بحقه؛
1
بلى، به خدا سوگند! معادل يك ميليون حج است؛ براى كسى كه پدرم را عارفا بحقه زيارت كند».
اين روايت نشان مىدهد كه عدد در اين جا مفهوم ندارد. همچنين دربارۀ ساير رواياتى كه اختلاف در عدد دارند، بايد گفت كه در آنها عدد مفهوم ندارد و به معناى مطلق كثرت است و اين روايت هم مؤيد همين معناست و در واقع، امامعليهالسلام مىخواهد بگويد كه اصلاً قابل مقايسه نيست.
اين را هم عرض كنم كه شبيه اين ترديد را على بن مهزيار هم در اين روايت داشته است. او مىگويد: من با امام جوادعليهالسلام اين مسئله را در ميان گذاشتم كه چگونه مىشود ثواب زيارت پدر شما از ثواب زيارت امام حسينعليهالسلام بيشتر باشد؟ حضرت فرمود:
زيارة أبى أفضل و ذلك أنّ أباعبداللّه يزوره كلّ الناس و ان أبى لا يزوره إلاّ الخواصّ من شيعته
2
علتش اين است كه امام حسين(عليه السلام) را همه زيارت مىكنند؛ ولى پدرم را فقط خواص از شيعه [كسانى كه شيعۀ دوازده امامى هستند] زيارت مىكنند».
اين نشان مىدهد كه شرايط سياسى - اجتماعى در اين كه ثواب زيارت كدام امام بيشتر است، دخالت دارند.
پيام روايات و تحليل آنها
براى فهم دقيق اين روايات، چند نكتۀ زير قابل توجه است:
1. بدون ترديد، موضوع سنجش در اين روايات، سنجش حج واجب و زيارت مستحب نيست و منظور اين نيست كسى كه حج برايش واجب و مستطيع است، حجش را ترك كند و به جاى آن، به زيارت قبور يكى از اهل بيت (عليهم السلام) برود؛ بلكه مقايسۀ ميان زيارت مستحب و حج مستحب است و به اين مطلب - همان طور كه اشاره كردم - در بعضى از روايات، تصريح شده كه بعد از حجةالاسلام و بعد از حج تمتّع، ثواب زيارت قبور اهل بيت (عليهم السلام)، ثوابش بيشتر از حج مستحب است.
به روايت ذيل توجه كنيد:
عن محمد بن سليمان قال سألت ابا جعفر(عليه السلام) عن رجل حج حجّة الاسلام فدخل متمتعاً بالعمرة الى الحج فأعانه اللّه على عمرته و حجه ثم اتى المدينه فسلّم على النبى(صلىالله و عليه وآله) ثم اتاك عارفا بحقّك يعلم انّك حجة الله على خلقه و باب الذى يؤتى منه فسلم عليك ثم اتى اباعبدالله الحسين(عليه السلام) ثم اتى بغداد و سلم على ابى الحسن موسى(عليه السلام) ثم انصرف الى بلاده، فلما كان فى وقت الحج رزقه الله الحج فايّهما افضل