58توهين كرده برخى حكم به قتلش دادهاند.
بعضى ديگر او را منافق دانستهاند، چون على عليه السلام را مخذول و شكست خورده معرفى كرده است. او همواره دنبال به دست آوردن خلافت بود ليكن كسى قبولش نكرد. جنگهايى هم كه راه انداخت به خاطر رسيدن به رياست بود نه براى ديانت!
چون از مطالب او بغض و كينهاش نسبت به على عليه السلام به روشنى پيدا است و پيامبر صلى الله عليه و آله به على فرمود:
«لا يُبغِضُكَ إلاّ مُنافِق»؛ «هركس كينۀ تو را در دل بگيرد منافق است.» از اين جهت ابن تيميه را منافق خواندهاند. برخى معتقدند او رياست طلب است و به خاطر رسيدن به رياست، چنين مطالبى را ميان مردم پراكنده است تا افكار عمومى را متوجه خود كند.
علماى بزرگ اهل سنت هر كدام دربارۀ ابن تيميه سخنى گفته و نظريهاى دادهاند و آنها مانعة الجمع نيستند؛ چرا كه هر كسى او را از زاويهاى خاص مورد مطالعه قرار داده است. ابن تيميه هم قائل به جسم بودن خداست و هم مقام شامخ نبوت را تنقيص كرده، پس زنديق و كافر است.
هم بغضش را نسبت به على عليه السلام آشكار كرده پس منافق است. همچنين او عامل بيگانه بود و هواى رياست در سر داشت.
باور داشتن و اعتقاد به اينكه خداوند داراى دست و پا و گوش و ساير اعضا و جوارح است، آن هم با معانى حقيقى آنها، بدون تأويل و توجيه، خلاف حكم عقل است و جايز نيست. اين مسأله در علم كلام ثابت شده و تمام علماى اسلام، جز فرقۀ وهابى، همه بر اين معتقد هستند.