34و به عكس نيز همينگونه است كه با اختلاف زمان، اشخاص و اماكن تفاوت پيدا مىكند.
بلند نشدن براى بعضى شخصيتها در بعضى زمانها و بلاد اهانت و حرام است و در بعضى بلاد و زمانهاى ديگر، چون آن را اهانت نمىدانند حرام نيست.
هدم قبور انبيا و اوليا، تخريب قبّه و بارگاه آنها (به فرض هم كه ساخت و ساز آنها جايز نباشد) حرام و غير جايز است؛ زيرا تخريب كردن آنها قطعاً در اين زمان موجب اهانت آن بزرگواران خواهد بود و حرام مىباشد.
امر ششم: تعارض عنوان واجب و حرام
هرگاه عنوان واجب، با حرام در تعارض باشد؛ بهگونهاى كه جمع ميان آن دو ممكن نباشد، در اينگونه موارد بايد به مرجّحات خارجى رجوع كرد و بايد بررسى كرد كه كدام يك از آنها در نظر شارع مهمترند. پس هركدام مهمتر بود بايد طبق آن عمل كرد و آن را كه اهميتش كمتر است ناديده گرفت؛ مثلاً: لمس كردن بدن زن نامحرم حرام است، اما اگر همين زن نامحرم در حال مرگ بود يا بايد دست به بدن او نزنند و بگذارند بميرد و يا به وسيلۀ مرد نامحرمى او را از غرق شدن و يا به وسيلۀ پزشك نامحرم از مرگ نجات دهند. در اينجا مسألۀ «حرمت لمس كردن» و وجوب «نجات دادن» تعارض دارند، به طور قطع