18
اسلامى » و بىتفاوتى در قبال « نقاط افتراقِ » ايدئولوژيكى و سهل و ساده و غير مهم دانستن آن و گرايش ناخود آگاه به «اصالۀ العمل» و بالاخره پراگماتيسمگرايى افراطى...، از يك طرف و عرضۀ آثار و نوشتارهاى بىپايه و مايه و احياناً مبتذل و خام و سطحى و منحرف كننده و حتّى اشمئزازآور و زشت و مشوه نماياندن چهرۀ تابناك ايدئولوژى، فرهنگ و معارف اسلامى از طرف ديگر...، از زمينههاى بنيادين و عوامل زير بنايى بُعد فكرى و فرهنگى اوج و گسترش اين رخداد زهرآگين و جريان بنيانبرانداز، بهشمار آمدند؟!
... و امروز پس از سالها تجربه و آموزش و شناخت به اين نتيجه رسيدهايم كه بهمنظور ارائۀ « ايدئولوژى و فرهنگ ناب اسلامى » و پيشگيرى از هر گونه پيرايه و التقاط، ضرورى است كه نخست از نشر عرضههاى خام و برداشتهاى عوامانه و تلقّىهاى مبتذل كه فرهنگ اصيل مذهبى ما را از اعتبار ساقط نموده و در ميان نسل تحصيل كرده و جوان اين مرز و بوم انديشههاى راستين اسلامى را تباه كرده و بر باد دهنده و تباهگر حماسه و محتوا و شعور انقلابى مىباشند، با قدرت هرچه تمامتر جلوگيرى بهعمل آيد، هرچند پديد آورندگان آنها در جاى خود افرادى قابل احترام، مؤمن و حتّى انقلابى باشند و بتوان در مواضع خود از وجود ايشان بنحو احسن بهره جست 1...
و سپس طبع و انتشار آثار متين، پرمحتوا و نمايشگر راستين سيماى اصيل و زيباى معارف اسلام و ارائهگر ارزشها و اصالتهاى جامعالاطرف مذهبى با بيان و نثر و نظمى كه مردم و بهويژه نسل جوان را بهكار آيد، در صدر برنامههاى فرهنگى و تبليغى انقلاب قرار گرفته و محقّقان و پديد آورندگان آثار زنده و عميق و اصيل و حركتزاى