23آنان را ياد كرده است. در اينجا شيعه به اين معنى است و مشهور بوده كه على(ع) وصى است و اين از لقبهاى او گشته و شاعران در قصيدههايشان با همين عنوان از او ياد كردهاند.
اين لفظ، شامل هر كس مىشود كه به رهبرى امّت از سوى على(ع) پس از پيامبر(ص) معتقد باشد و اينكه او جانشين پيامبر در همه امورى است كه به او مربوط است، جز پيامبرى و نزول وحى. همه اينها بر اساس تصريح پيامبر(ص) است. بنابراين پايه اصلى تشيع، اعتقاد به وصايت و رهبرى با همه شؤون آن براى امام(ع) است. تشيع، اعتقاد به اين است و جز اين، چيزى پايه اصلى مفهوم تشيع و محور اطلاق شيعه بر او نيست.
واژه شيعه در قرآن و حديث
در قرآن كريم، شيعه به معناى پيرو پيامبران و شخصيتهاى بزرگ به كار رفته است. خداوند (در داستان موسى(ع)) مىفرمايد: آنكه از پيروان او بود، بر ضدّ آنكه از دشمنانش بود از او يارى خواست: فَاسْتَغٰاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ . 1
نيز مىفرمايد: و از جمله پيروان او ابراهيم است كه با قلبى سليم به پيشگاه پروردگارش آمد وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرٰاهِيمَ... . 2
شيعه به معناى پراكندگى و تفرقه و اختلاف هم به كار رفته است: