20حتّى جمعى را كه در داخل كعبه به بست نشسته بودند، نيز از لبۀ تيغ گذرانيد.
بسيارى از ساختمانهاى با شكوه مكه، آن شهر مقدّس را با خاك يكسان ساخت. «حجر الأسود» را از ديوار كعبه كند و به مسقط الرّأس خود؛ «هَجَر» حمل كرد.
هدف ابو طاهر از كندن حجر الأسود از ركن شريف كعبه و انتقال آن به سرزمين هجر، اين بود كه بازار پر فيض و پر رونق خانۀ خدا را به كسادى بكشد و فيوضاتى را كه از مسير حج خانۀ خدا عايد مكّه مىشد، به هجر سرازير نمايد.
به همين جهت ساختمان ناميمونى در هجر بنياد نهاد و آن را «دار الهجره» نام نهاد و حجر الاسود را به مدّت 22 سال در آنجا نگهداشت.
روزى كه در مسجد الحرام قتل عام نمود، تابلوهاى تزيينى درب خانۀ خدا، پردۀ مباركۀ كعبه، اشيا گرانبها و هداياى نفيس موجود در خزانۀ بيت اللّٰه الحرام را به غارت برد و در ميان لشكريانش تقسيم كرد.
او مىخواست ناودان طلا را نيز پايين آورده با خود ببرد ولى نظر به اين كه برخى از قرمطيهاى بدسيرتى را كه به پشت بام كعبه فرستاده بود، از بالاى كعبه به زمين افتادند و هلاك شدند، از اين تصميم منصرف گشت.
هنگامى كه حجر الأسود را به هجر برد، تصوّر مىكرد كه به آرزوى خود رسيده است و لذا تفصيل قضيّه را به «عبد اللّٰه المهتدى» از سلاطين فاطمى معروض داشت و اظهار نمود كه بعد از اين خطبه را به نام او خواهد خواند.
عبد اللّٰه المهتدى در پاسخ نوشت:
«شگفتا! در حرم امن الهى اينهمه رسوايى به بار آوردهاى و جسارت را به آنجا رسانيدهاى كه حجر الأسود را به هجر بردهاى. نسبت به پردۀ مقدّس كعبه - كه هم در جاهلّيت و هم در اسلام، مبارك و محترم بود - هتك حرمت