21كردهاى، حال مىخواهى به نام من خطبه بخوانى! خداوند به تو و همۀ مددكارانت لعنت كند!»
پس از دريافت اين پاسخ، از ربقۀ اطاعت او بيرون رفت.
مورّخان در مقام تشريح عقايد باطلۀ اين بدكيشان اختلاف كردهاند؛ برخى از آنها گفتهاند:
«نخستين شخصى كه از قرامطه پا در عرصۀ ظهور نهاد، با دعوى نبوّت ظاهر شد و كتابى را كه محصول قريحۀ خويش بود به عنوان كتاب آسمانى قلمداد نمود.»
گروه ديگرى گفتهاند:
«نخستين فردى كه از قرامطه اظهار وجود نمود، شخص بدفرجامى بود كه خود را از امامان اسماعيليّه و فرستادۀ حضرت مهدى عليه السلام 1معرفى كرد و تلاش فراوان نمود كه اين ادّعا را بر كرسى بنشاند.»
از اين دو گفتار، هر كدام مورد پذيرش قرار گيرد، بطلان مذهب قرامطه، كفر و ضلالت آنها، ارتكاب آنان به اعمال شنيع و اباحۀ اعمال قبيح در مذهبى كه به دست آنان انتشار يافت، بديهى است و جاى هيچگونه ترديد نمىباشد.
گرچه ما گفتار دوّم را استوارتر مىيابيم.
آيين قرامطه
قرمطيان گرچه به حسب ظاهر، اعتقاد به امامت محمّد فرزند اسماعيل فرزند امام جعفر صادق عليه السلام دارند و خود را شاخهاى از فرقۀ اسماعيليّه معرفى مىكنند، ولى در باطن محرّمات شرع را مباح مىدانند، ريختن خون مسلمانان