31عشق تو آب و گلم را غرقه در عطر خدا كرد
زد نهال نينوايت خيمه در آب وگل من
در عزايت نخل جانم شاخه در شاخه شكسته
مىزند ماتم جوانه جاى گل از محفل من
آرزوى «ياسر» اين است اى بهشت آرزوها
گردد از لطف الهى كربلايت منزل من
در حريم آفتاب
اى اميد هر دو عالم من به عشق تو اسيرم
اى شه ملك وجودم كن عنايت كه فقيرم
اى دو چشم تو بهشتم، اى بهار سر نوشتم
مىبرم وقتى كه نامت مثل يك گل در كويرم
خاك پايت را تو بنشان اى گل زهرا بهرويم
تا حسينى گردم آنگه پيش پايت من بميرم
شاد و خرسندم از آن كه درگهت را من غلامم
فخرم اين باشد به عالم من غلام و تو اميرم
اى مزارت كعبهى جان، كربلايت قبلهى دل
من سرا پا غرق شوقِ آن حريم دلپذيرم
مرقد شش گوشهى تو برده از من جان و دل را
اى حريمت آفتابم، من غبار اين مسيرم