83داناى «يهود» را كه مبنى بر نشان دادن علائم نبوت در بدن او بود پذيرفت. در اين هنگام، «خديجه» رو به دانشمند «يهودى» كرد و گفت:
هرگاه عموهاى او از تفتيش و كنجكاوى تو آگاه گردند، عكس العمل بدى نشان مىدهند. زيرا آنان از گروه يهود به برادرزادۀ خود هراسانند.
در اين موقع، داناى «يهود» گفت:
مگر مىشود به محمد كسى صدمهاى برساند! در صورتى كه دست تقدير، او را براى ختم نبوت و ارشاد مردم پرورش داده است. «خديجه» گفت: از كجا مىگوئى كه او حائز چنين مقام مىشود؟
وى گفت: من علائم پيامبر آخر الزمان را در تورات خواندهام؛ و از نشانههاى او اين است كه پدر و مادر او مىميرند، و جد و عموى وى از او حمايت مىنمايند و از «قريش» زنى را انتخاب مىنمايد كه سيدۀ قريش است.
سپس اشاره به «خديجه» نمود و گفت: خوشا به حال كسى كه افتخار همسرى او را به دست آورد. 1
3 - ورقه، عموى خديجه، از دانايان عرب بود، و اطلاعاتِ فراوانى دربارۀ كتب عهدين داشت و مكرر مىگفت كه: مردى از ميان «قريش»، از طرف خدا براى هدايت مردم برانگيخته مىشود و يكى از ثروتمندترين زنان «قريش» را مىگيرد. و چون «خديجه»، ثروتمندترين زنان قريش بود؛ از اين لحاظ گاه و بيگاه به خديجه مىگفت: روزى فرا رسد كه تو با شريفترين مردِ روى زمين وصلت مىكنى!
4 - خديجه، شبى در خواب ديد، خورشيد، بالاى مكه چرخ خورد و كمكم پائين آمد و در خانۀ او فرود آمد. خواب خود را براى ورقه نقل كرد. وى چنين تعبير نمود:
با مرد بزرگى ازدواج خواهى نمود كه شهرت او عالمگير خواهد شد.
اينها جريانهايى است كه بعضى از مورخان 2نقل نمودهاند و در بسيارى از كتب تاريخى نيز ثبت شده است. مجموع اينها، علل تمايل خديجه را آفتابى مىكند كه اين تمايل بيشتر مولود ايمان و اعتقاد او به معنويت جوان قريش بود. و اينكه امين، براى تجارت او از ديگران مناسبتر است؛ شايد كمترين اثرى در